سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

گروسی و عملکرد سازمان ملل

    نظر

به نام آنکه آموخت تا بیاموزم

گروسی به ایران آمد،  با کوله باری از مشاهده و فرمایشات امیدوار کننده و مصاحبه های مناسب با پیشرفت مذاکرات برای ایران، نماینده ملل از همکاری و امید به آینده حرف زد و رفت، اما در سازمان ملل چه اتفاقی افتاد؟ و شورای حکام چه تصمیمی را گرفت؟! باز هم استبداد مدرن به میدان آمد و شیطان سیاست و سیاست ورزی بر عقل و درایت غلبه کرد چنانکه غالب هر روز در دنیای سیاست های بین الملل است، این سیاست شیطانی، کودک کشی را نشانه مشروعیت و حق می داند، و ایستادن در مقابل این ظلم را تروریسم و  غیر منطقی می خواند که البته سابقه این شرارت در خود اشغال است و دفاع از  اشغالگری که اشغال را مشروع و دفاع از اشغال را ناحق دانسته و تروریسم. 

رئیس جمهوری اسلامی ایران از تعامل با دنیا حرف می زند، شیطان صهیونیسم درست در موقعیتی که نادی این کلام به جایگاه خود تکیه نزده است دستش را به خونی آغشته می کند تا ثابت کند شیاطین در کمین وحدت و تعامل هستند، به سفارت ایران حمله می کند تا ایران را وادار به پاسخگویی کند، تا شاید قدرت ایران را محک بزند، یا اینکه فکر می کرد قدرتی وجود ندارد، در هر حال شیطان است و حیله هایش.

ایرانی که به تمام تعهدات خود عمل می کند را متهم به قانون شکنی می کنند و آمریکایی که قرارداد را پاره می کند، امانت دار!! شیطان تنها در وجود آدمها رسوخ نمی کند که در وجود قدرتها هم به مراتب بیشتر از درون آدمها جای خود را باز می کند.

ایران از همکاری می گوید و ابالیس با قدرت رسانه ای و سیاسی و اقتصادی و نظامی خود از تحریم و تهدید سخن می گویند. 

تنها راه برای ما به نظر این استکه همه احزاب و جناح ها به خود آیند و منیت فردی و گروهی و جناحی را کنار گذاشته دست در دست هم دهند و با فکر و چاره اندیشی کشور را از این مرحله حساس نجات داده و چنانکه ریاست محترم جمهوری دست نیاز به طرف تمام صاحبان افکار و اندیشه ها دراز کرده است، همه این عزیزان برای پیشبرد کشور و ایجاد امیدی همراه با آرامش و واقعیت نگری در جامعه ایجاد کرده و بدانند راه حلی برای برون رفت از این مخمصه ای که شیاطین جن و انس هر لحظه برای این کشور عزیز ایجاد می کنند خواهد بود و هیچ مشکلی بدون راه حل وجود نخواهد داشت ، چرا که دنیا و سنت الهی و جهانی برمبنای علت و معلول است و علتها را باید شناخت و خشکاند تا بتوانیم از این مسیر سنگلاخ عبور نماییم. 

ترحم بر پلنگ تیزداندان ستمکاری بود بر گوسفندان، ما هر چه بخواهیم که بر مبنای خواسته آنان عمل کنیم چه بسا چون ارباب تمام پلشتی هایشان شیطان، چیز دیگری را بخواهند، پس لازم است با رعایت تمام اصول و مواد برجام خود را نیز برای حرکتی دیگر که بتواند دماغ گنده دماغهای بین المللی را بخاک بکشاند آماده نماییم و این مسئله به اتحاد و همدلی و همفکری آحاد ملت نیازمند است.

در موقعیت حاضر ما نسبت به سالهای پیش از چند جهت پیشرفت داشته ایم و باید قدر آنها را بدانیم، نکته اول به رخ کشیدن قدرت موشکیمان، جوابهای تاثیر گذار به غاصبین و شیاطین ، شعار انتخاباتی و بین المللی ریاست محترم جمهوری، قدرت دیپلماتیک با کشورهای همسایه، و البته نکته ضعف ما هم نارضایتی های مردم از وضعیت اقتصادی و معیشتی لذا باید با تمام جوانب به فکر این باشیم چه کار باید بکنیم


مبارزه با استبداد

    نظر

به نام او که آفرید هستی را

 

در مباحث اخلاقی و انسان شناسی معمولا دشمن نفس را شیطان معرفی م کنند، و این با طبیعت انسان نیز سازگار است و از نشانه های جنگ حق و باطل مبارزه نفس با شیطان درون است که به واقع جنگی است که هر لحظه آگاهی و درایت و حاکم کردن عقل بر دیگر غریزه های انسانی لازم است، تا این شیطان درون به حاشیه نرود و نفس سرپرستی بدن انسان را به عهده نگیرد نه از اخلاق و نه از دین سخنی خواهد ماند، و انسانیت انسان به قهقرا رفته و حیوانیت پیشرفته  بر جامعه حاکم خواهد شد.

منافع شیطان کنترل بر تن و جسم انسان و منافع نفس سعادت و هدایت انسانی که نفس باید علاوه بر احتیاجات ضروری جسمی باید زمینه برای احتیاجات معنوی نیز فراهم نماید و این کار نفس را سخت خواهد کرد، اما شیطان کافی است ایجابی های وجود انسانی را سلبی نماید و همین باعث می شود قوه اعتباری اخف و اسهل را در وجود انسانی فعال کرده و به دنبال زحمت کمتر و کار آسانتر پیش برود و از جمله کارهای آسان برای انسان درگیر نکردن نفس است و به تعبیری راحت و آزاد زندگی کردن است. 

به هر حال این مبارزه از ابتدای خلقت تا پایان جهان زیست انسان وجود داشته و خواهد داشت. 

اما در اجتماع نیز حاکمان مستبد و خودکامه همان کار شیطان را انجام خواهند داد و تلاش می نمایند بر تمام ابعاد زندگی مادی و معنوی انسان تسلط و حاکمیت پیدا کنند، خواسته های خود را به نام خواسته های خدا یا ملت و جاه طلبی های خود را به نام مصلحت های حکومتی بر مردمان خود تحمیل می نمایند و این مردم هستند که در نقش نفس و حافظ نظم و اجتماع و آینده جامعه و کشور باید تلاشی دو چندان داشته باشند. 

اما این شیطان و حاکم مستبد تنها در این دو قضیه و موقعیت تبلور پیدا نمی کنند بلکه در سطح جهانی و بین المللی نیز جایگاه خویش را با عناوینی چون آزادی بشر، حقوق بشر، آزادی اعتقاد و نظم نوین جهانی در صدد پیشبرد اهداف شیطانی خویش است، همین قضیه بر ما لازم می گرداند آگاهی یابی و اطلاع و مبارزه با اصل شیطان و اصل برهم زننده نظم نوین جهانی، پس برای مبارزه با غول شیطان و مستبدین ابتدا باید از درون شروع کرد و شیطان درون خود را درهم شکست و آنگاه بر غول استبداد و خود خواهی های درونی یک ملت و افرادی که خود را همه کاره مردم می دانند و آنگاه با پیروزی بر این امور به سمت غول بازی حرکت کرد. 

حال باید غول این بازی سرنوشت کیست و شیطانی که برهم زننده نظم نوین جهانی است کیست یا کدام کشور و کشورها هستند. 

لازم است ابتدا با بیان منافع و اهداف شیطاطین روزگار به معرفی آنان بپردازیم، نظم نوین جهانی آن است که کشورهایی که دارای قدرت و ثروت هستند ترسیم می کنند! این اولین منفعت  گروه شیطان است که اگر کسی به این منفعت ضربه بزند مآخذه و بازخواست خواهد شد، همچنانکه در درون بدن انسان اگر تنها منافع جسم را در نظر بگیریم دچار استبداد درون شده ایم و در یک کشور نیز اگر تنها منافع گروهی خاص در نظر گرفته شود، دچار استبداد سیاسی شده ایم، در ساختار بین الملل هم وقتی چند کشور بخاطر داشتن قدرتهای سیاسی و  اقتصادی و رسانه ای حق وتو را برای خود قائل هستند در واقع به همان استبداد پایبند بوده و کشورهای دیگر را به سخره گرفته و مستعمره خویش نموده اند، هر چند این استعمار، استعمار مدرن باشد. اما باز هم مبارزه ای است بین سهل انگاری و تلاش برای غلبه بر سهل انگاری که کشورهای دیگر با تسلیم در مقابل شیطانهای درونی خویش تسلیم در مقابل شیطان های بین الملل را نشانه پیشرفت و ترقی و تعالی و تعقل می دانند غافل از اینکه اهداف و منافع آن شیطان چه تفاوتها با اهداف و منافع آنان داشته و خواهد داشت. 

اما منفعت شیطانهای بین الملل در بقاء شیطانی کوچکتر به نام رژیم غاصبی است که جز نابودی و غارت دیگر جسم ها و روح ها به چیز دیگری نمی اندیشد، تنها راه مقابله و مبارزه با شیاطین بین الملل، نابودی شیطانی کوچکتر به نام رژیم غاصب است، 

دلیلش این است که شیاطین بزرگتر منافعی دارند که این شیطان برای آنان ترسیم می کند، از جمله اینکه همه کشورهای دیگر را با این شیطان تهدید می کنند، دوم اینکه همین کشورهای ترسو بازار خوبی هستنند برای خرید تجهیزات نظامی آنان بخاطر دفاع در مقابل همین شیطانی که آنان تغذیه اش می کنند، سوم اینکه هر گاه لازم دانستند این گرگ را به رخ آن بز می کشند تا امتیازی جدید یا بیشتر بگیرند، 

خلاصه این شیطان اشغالگر بقای خود را در حمایت ابلیسهای بزرگتر می بیند و ابالیس بزرگتر نیز وسیله ای مناسب هم برای بازار گرمی خود هم برای ترساندن دیگر کشورها بدست آورده اند. از طرف دیگر خود را بدهکار و مدیون او می دانند که عده ای از آنان را در جنگ جهانی اول توسط نازیها کشته اند، 

نکته هایی اینکه تا این شیطان کوچک نابود نشود آرامش به دنیا بر نمی گردد چرا که آرامش شیاطین بزرگتر به وجود این ابلیس است و این ابلیس نیز برای همه خط و نشان کشیده و می کشد، منافع این ابلیس منافع پدران ابلیسش هست و از آنجا که در جایگاه خودش نیز نیست مثل خاری در کفش همیشه و در هر حال موجب اذیت و آزار است و نابودی و کندن این خار می تواند آرمش را به پاها برگرداند و آرامش را به دنیا هدیه کند، چرا که با نابودی آن نه تنها غده ای سرطانی در میان کشورهای مسلمان نیست، آنگاه شیاطین و ابالیس دیگر نیز در این منطقه منفعت و هدفی ندارند، و منطقه به حال خود باقی می ماند و ساکنان منطقه هستند که با قراردادهای خود به سبک پیامبر امنیت و آرامش را به منطقه بر می گردانند.


مسئله انحلال یا عدم انحلال شورای شهر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این روزها و ماهها علاوه بر ملتهب بودن فضای سیاسی و اقتصادی خاورمیانه، در حوزه بین الملل بخاطر جنگ ناجوانمردانه رژیم غاصب و کودک کش صهیونیستی، در داخل کشور و در شهر کرمانشاه اما بحث به یک اختلاف داخلی شهر کرمانشاه گره خورده است و توجه ها به این سمت وسو سوق پیدا کرده است، 

انحلال شورای اسلامی کرمانشاه، بحثی که به تناوب در اکثر دوره های شورا مطرح بوده است و اگر چنین پیش برود بعدها هم این اختلاف گسترش پیدا می کند، و در این بین تنها مردم رنج کشیده و فقیر شهر که با هزاران امید و آرزو به پای صندوق های رأی آمده تا نماینده ای را به شورای شهر روانه کنند که بتواند مشکلاتشان را حل نماید. ضرر خواهند کرد که هم بودجه هایی که به عنوان مالیات از آنها گرفته شده و برای انتخابات هزینه شده هم منتخبینی ناکارآمد داشته  و هم امید به بهتر شدن را از دست داده اند.

 

اما مشکل کار کجاست؟ 

طبق قانون اگر اعضاء به وظیفه خود عمل نکنند فرمانداری می تواند از آنان به حل اختلاف شکایت کند تا موضوع را بررسی نمایند، حال این شوا طبق فرمایش فرماندار محترم هم به وظیفه قانونی خود عمل نکرده و هم چندین بار برای جلسه دعوت شده اند حضورشان به حد  نصاب نرسیده ، ایسنا  کد خبر 43071511527به هر حال این تخلف از قانون و عدم حضور این منتخبین برای چیست؟ آیا دغدغه ها و وعده هایی که در انتخابات داده بودند فراموش کرده اند، یا فکر می کنند مردم فراموش کرده اند؟  

 خدمات مخلصانه ای که بعضی از اعضای شورای شهر انجام داده و می دهند و خدمات کلی اعضای شورای شهر را نباید نادیده گرفت،

 اما مشکلی که هست و جامعه ما به آن کمتر توجه می کند این استکه در جامعه، حل مشکل را به گفتگو و به نتیجه رسیدن آن را نمی سپاریم، با گفتگو بین افراد چه در سطح خانواده و چه در سطح اجتماع می توان بسیاری از مشکلات را حل کرد، هر چند بعضی در خانواده ها و جامعه هستند که پذیرش گفتگو برایشان بی معناست و تنها آنچه در ذهن دارند را راه نجات می دانند، اما باید یاد بگیریم به این سبک و سیاق مشکل را حل کنیم، و این نیاز به تمرین و تکرار است،  تنها به آزادی اندیشه لفظی بسنده نکنیم، بارها و بارها این اصل را تمرین کنیم و از دوران دبستان و دبیرستان و دانشگاه این صفت نیکو که مورد توصیه قرآن ( ...فیتبعون احسنه...) نیز هست بیازماییم. به نحوی که در هر کاری و شورایی بدون در نظر گرفتن منفعت خود و اطرافیان به آن تن دهیم و عمل نماییم. تا به تعبیر امیرالمومنین به عقل خود بیافزاییم.

نکته دوم اینکه در هنگام انتخابات و شرایط انتخاب شونده ها این باشد که یک طرح کلی قابل اجرا در دو سال اول را برای شهر و جامعه خویش ارائه دهند، که طرح صرفا به نفع اطرافیان نباشد و با رعایت قوانین  ساخت وساز، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی ، محیط زیستی و شهری و استانی مفید واقع شود تا هر کسی که صرفا می تواند رای بخرد(شائبه ای که معمولا وجود دارد)  وارد مجالس شورا  نشود و در واقع جامعه یک قدم به جلو باشد برای مطالبه گری و خواستن جلسات منتخبین خود در اتاق های شیشه ای و شفاف، 

نکته سوم همه دست اندرکاران این امور باید، پاسخگو باشند، چه ناظرانی که نامزدهای انتخاباتی از فیلتر آنان میگذرند، چه کسانی که مسئولیت بالاتری در قانون گذاری دارند و چه این شخص منتخب که از اعتماد مردم سوء استفاده کرده و تمام تلاش او ساختن دنیایی بهتر برای خود و اطرافیانش است، و چه مردمی که تنها بخاطر حل مشکل یک شبه خود، به شخصی خاص رای می دهند، چنانکه شنیده شده گاهی بعضی از افراد تنها بخاطر پیشیزی پول نقد!! سرنوشت خود و بچه های خود را به کسی می سپارند که صدها برابر آن در آینده ضرر خواهند کرد. 

یکی از خصوصیات شورا گفتگو است و به دنبال حل مشکل رفتن است نه اسکات خصم که کار جدل بی خود و بی نتیجه است، و جدل گرفتن توان و نیروی جامعه و مسئولان بخاطر مباحث الکی و پیش و پا  افتاده که چرا فلانی، فلان امتیاز را گرفته و من نگیرم، یا چرا حامی فلان شخص به انبوه سازی برسد و حامی من نرسد؟!! 

این خصوصیت اخلاقی لازمه کار از کودکی و دبستان و دبیرستان و دانشگاه است تا مثل پیامبر مکرم اسلام امین باشیم قبل از آنکه مسئولیتی پذیرفته باشیم و در هنگامه روبرو شدن با پیشنهادهای خوب به دنبال این نباشیم چه کسی گفته تا مخالفت یا موافقت کنیم! بلکه به دنبال این باشیم که چه چیزی گفته و چه منطقی دارد تا منطقش را قبول یا رد کنیم. 

نه انحلال شهر به نفع شهر است، نه شرکت نکردن در جلسات به نفع جامعه  است و نه ادامه این روند می تواند مشکلات جامعه زخم دیده کرمانشاه درمان کند.


مرگ یک جانی آرزوی جامعه جهانی

بسم  الله الرحمن الرحیم

 

وضعیت خاورمیانه با وجود نتانیاهو 

بعد از جنگ جهانی دوم و برای جلوگیری از اتحاد مسلمانان و ایجاد یک امپراطوری اسلامی دیگر در جهانی بعد از امپراطوری عثمانی و بخاطر به ظاهر جبران تمام ناملایماتی که اروپا و بخصوص آلمان در حق یهودیان کرده بودند و خلاص شدن اروپا از شر آنان با حمایت انگلیس سرزمین مقدس فلسطین را که از نظر تاریخی نسبتی هم با یهودیان دارد در نظر گرفته شد و این غده سرطانی را در دل مسلمانان با زور و پول و دغل کاری پرورش دادند، و با حمایت انگلیس و بعدها آمریکا و برای کنترل انرژی خاورمیانه روز به روز او را تقویت کردند، و تقویت می کنند، صهیون در قالب دولت یهود به شرارتها و تجاوزگری های خود افزود و به کشتار و گسترش سرزمین های غصبی ادامه داد و تمام خطوط و قوانین بین المللی را با وتوهای آمریکا و اروپا زیر پا گذاشته و به خوی و حشیگری خود افزود و در نبردهای با کشورهای عربی با حمایت اروپا و آمریکا بر کشورهای عربی ت فوق پیدا کرد و خود را ژاندارم منطقه می دید. و با تمام توان و با حمایتهای سیاسی و نظامی سلطه گران جهانی به شهرک سازی در سرزمینهای اشغالی فلسطین و لبنان  ادامه داد. 

این ظاهر قضیه است و تنها معرفی یک دولت اشغالگر است و به تعبیری ممکن است این برداشت شود که خوب بعد از مدتی مثل سایر کشورها در لاک خود فرو می رود و آرامش به خاورمیانه باز خواهد گشت! اما باید گفت چنین چیزی خیالی بیش نیست، چرا که در اعتقادات یهود و در کتاب مقدس جهانی ساخته شده است که سرور آن یهودیان است و تمام افراد بشر باید بردگان آنان باشند و در خدمت یهود باشند، در اعتقادات آنان گسترش از نیل تا فرات است و هر جبنده ای را باید کشت تا به مقصد رسید مگر انکه در خدمت یهود باشد. 

حال سوال اینجاست آیا کشور غاصبی با عنوان اسرائیل که مبنای تشکیل آن بر جنایت و غصب است تنها به سرکوب حماس و حزب الله و نهایت فلسطین و لبنان و سوریه رضایت داده و آرامش را به خاورمیانه بازخواهد گشت؟ 

قبل از طوفان الاقصی را بیاد بیاورید که کشور آذربایجان چگونه برای ایران شاخ و شانه می کشید، و چگونه در پی تغییرات مرزی بر آمده بود، هر چند ادعای خود را مطرح می کردند اما آلت دست صهیون واقع شده بودند، و ایران را وارد جنگی ناخواسته می کردند، اما با شروع طوفان الاقصی غاصبان به درون خود لولیدند و آذربایجان هم ساکت شد چرا که محرک و حامیی نداشت. 

حال این کشور جنایت پیشه و خودکامه و نژاد پرست ابتدا در صدد نابودی حماس و حزب الله و کشاندن کشورهای عربی به سکوت و بی طرفی و نهایت وارد شدن در جنگ با ایران، چرا که علاوه بر مبانی اعتقادی خودشان که هر کس که با آنان مخالف است خودش کشته باید شود و زن و بچه و اموالش باید به صهیون برسد، و با قدرت نمایی خود آرزوی صهیونی خویش را که از نیل تا فرات است به جامعه عرب و مسلمان گوشزد نماید. 

عده ای معتقدند که ایران کاری به اسرائیل نداشته باشد، اسرائیل هم کاری به ایران ندارد،!! باید یاد آور شد که چنین نیست و با اعتقادات و کتاب مقدس یهودیان صهیون سازگاری ندارد که کاری به کشورهای  دیگر نداشته باشند، چنانکه در فلسطین اشغالی سال به سال به اشغالگری خود می افزایند و سرزمین بیشتری را غصب می کنند و شهرک می سازند و در مقابل منشور ملل هم بی اعتنا به سخره می  گیرند و آمریکا را حامی خود در مواقع خطر می دانند. 

کشوری غاصب که اساس تفکرش بر نسل کشی و گسترش و سلطه بر منابع جهانی حتی کشورهای مسیحی  است، با نسل کشی و کودک کشی درغزه و بیروت و محکومیت از سوی تمام آزادیخواهان و بسیاری از کشورها و  تنها با حمایت آمریکا می رود تا سبعویت خود را به جهانیان اثبات نماید.  

نتانیاهو به عنوان یک  جنایتکار جنگی با دو مقوله داخلی و خارجی در صدد است بر تمام جنایتهای خود سرپوش بگذارد، و این جنایت خود را به گونه ای به پایان برساند که در داخل با سرکوفت مواجه نشود و در خارج نیز به عنوان جنایتکار جنگی و نسل کش معرفی نگردد. 

این جانی با تجاوز به خاک  ایران (با توجه به منشور ملل که تجاوز به کنسولگری هر کشوری تجاوز به کشور محسوب می شود) و ترور شهید مقاومت هنیه که میهمان ایران بود، در واقع و طبق قوانین ملل این حق برای ایران پا بر جاست که از خودش دفاع نماید و با غرور و تبختری که در شهادت شهید سید حسن نصرالله برای خود ساخته بود جا داشت ایران یک گوشمالی مناسبی به او بدهد که با وعده صادق 2 چنان وحشتی بر  او حاکم شد که بیانیه خود را رعشه ای  که در دستانش به وضوح مشخص بود در مقابل دوربین خواند، و حالا ایران را تهدید می کند که حق جواب دادن دارم!! هر چند تمام کشورها به ظاهر نگران ادامه جنگ هستند، و در میدان دیپلماسی  در صدد کنترل این گرگ که بقای خود را در پاره کردن دیگران می داند، اما  گرگ، گرگ است و درندگی طبیعت اوست. و تنها با کشتن این گرگ است که می شود او را کنترل کرد. 

پس اگر خردی در دشمن صهیونی باشد باید به دنبال افزایش جنگ در خاورمیانه نباشد.


ترور هنیه شهیدالقدس

انتخاب آقای دکتر پزشکیان توسط پنجاه درصد واجدین شرایط دلگرمی و امیدی را در میان ایرانیان بوجود آورده بود، دیگر از آن نا امیدی که در انتخابات قبلی بود خبری نبود، رای دهندگان و تحریم کنندگان در یک چیز مشترک بودند و ان هم ناتوانی مسئولان در اداره کشور و روش کج دار و مریض و ازمون خطای آنان را نمی پسندیدند، هر دو گروه نیز پیام خود را به حاکمیت رساندند چه آنان که قهر کرده بودند و چه آنان که تغییر را احساس می کردند، 

دکتر پزشکیان آمده بود با ادبیات دینی و با روشی مدرن برای اداره کشور راهی پیدا کند و این سردرگمی را چاره ای نهد، آمده بود تا در عدم وجود احزاب کار کشته کاری انجام دهد و به جای سفارش و باند بازی به دنبال نخبه گرایی برود، امیدها در میان سه جماعت قهر کنندگان، مخالفین و موافقین زنده می شد، جهان غرب و شرق چنان زمان سید محمد خاتمی نوبت را ربوده بودند تا رئیس جمهور منتخب و متفاوت ایرانیان را به کشور خود دعوت کنند، 

ادبیات رئیس جمهور جدید ادبیاتی صلح طلبانه و جنگ ستیزانه بود و در درون و برون کشور مخالفان و مدافعان سر سختی پیدا کرد، در مراسم تحلیف بسیاری از کشورهای دوست و مخالف با حضور سران خود و با حضور افراد رده بالای کشورشان به مراسم آمده بودند، دنیا خواستار تفاهم و گفتگو بود برای بهتر زیستن و آرامش داشتن در منطقه جنگ خیز خاورمیانه، 

اما به یکباره تمام معادلات بهم خورد، رژیم غاصب و کودک کش اینبار در پوشش جاسوسان خود فروش خود دست به کار شده بود و ظاهرا از مدتها قبل این برنامه ریزی شده بود تا چنین دقیق عمل شود، هر چند سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید هم حالا می تواند به پرونده سیاه رزیم غاصب و کودک کش اضافه شود اما اینبار علاوه بر زیر سوال بردن حیثیت جمهوری اسلامی میهمان ایران را هدف قرار داد تا دو نکته را به ما یاد آور شود 

اول اینکه هر گاه اراده کند با جاسوسان و خود فروختگان وطنی می تواند در هر نقطه ای از کشور هم دانشمندان ما را ترور کند و هم میهمانان ما را، هر چند این تذکر را رئیس اطلاعات دولت اصلاحات در پیامی در سال 1401 بیان داشته بود که نفوذ موساد تا بیخ گوش مسولان کشوری هست و ما بجای مشغول شدن به دشمن مشترک به خود درگیری با نیروههای خود پرداخته ایم. 

بله رژیم غاصب، کودک کش، تروریسم و صهیون اینبار تمام آرزوی ایرانیان را که امید صلح و آسایش به جهانیان مخابره کرده بودند را از بین برده و نا امنی را به منطقه و جهان هدیه دهد، 

این رژیم غاصب که در چند ماه گذشته از طوفان اقصی نتوانسته بود از پس نیروهای مجاهد فلسطین بر آیدژیم و اما در داخل ایران خودنمایی کند پیامی به دنیا مخابره کرده که خاورمیانه نباید روی آرامش را ببیند، 

رژیمی که تمام اطلاعات و نیروهای موشکی و الکترونیکی چهان غرب در اختیار اوست تا بتواند چند روزی دیگر هم به زندگی نکتبار خود ادامه دهد اما ایرانیان غیرتشان قبول نخواهد کرد که میهمانشان در خانه شان شهید شود و بی خیال قاتل جانی و تروریست و شیطان زمان شوند. انتظار همه ما انتقامی است در خور این اهانت و این کستاخی هر چند می دانیم دامنه جنگ به نفع منطقه نیست اما متجاوز را باید تنبیه کرد به هر زبانی که برایش قابل فهم باشد


طوفان الاقصی اما ها و اگرها

سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم 

طوفان الاقصی اماها و اگرها، 

نیروهای مقاومت فلسطین با شجاعت تمام و به  احتمال زیاد با پیش بینی عواقب کار خود به شهرکهای صهیونیستی نشین رژیم اشغالگر حمله کردند و تعداد زیادی از مسئولان و دست اندرکاران و نیروهای نظامی آنان را دستگیر کردند، و با خود بردند، اسرائیل اما مثل خواب زده از خواب بیدار شد و همه چیز خود را از اعتبار و قدرت و مویقعیت خود بر باد دید، در صدد جبران ابهت بر باد رفته خود بر آمد، تمام تلاش خود را بکار برد و روزی هزاران تن بمب بر شهر غزه فرو ریخت تا شاید بتواند یا اسرای خود را آزاد کند یا آنها را کشته و به گردن نیروهای مقاومت بنهد، اما هر چه بیشتر کشت و خراب کرد نا امیدتر شد، از زن و بچه هایی که هیچ گناهی در جنگ نداشتند، قتل عام کرد، اما روز به روز مردم غزه از خود مقاومت بیشتری به خرج دادند، و رژیم سفاک و وحشی دیگر هیچ اهمیتی برایش نداشت بمب هایش بچه ها و مدارس وبیمارستانها را نشانه گرفته اند یا مراکز نظامی و تونلهایی که نیروهای مقاومت برای دفاع از شهر کنده بودند، همان مدعیان هلوکاست هیتلری حالا خود روی  هیتلر را سفید کردند و اعتراض به آنان سراسر جهان را فراگرفت و در  تمام کشورهای دوست اسرائیل نیز مثل آمریکا و انگلیس و فرانسه که سردمداران آنها به تشویق کودک کشی اسرائیل می پرداختند، اما مردمان حق جوی آنها به این کودک کشی ه اعتراض نمودند، هر چه بیشتر به کشتار مردم بیگناه و کودکان ادامه می داد اعتراضات به او و حامیانش هم بیشتر شد، اما نتوانست به اهداف خود که آزادی اسرای خود بود برسد. و  این اعتراضات همچنان از طرف آزادیخواهان و مستضعفان دنیا ادامه دارد. 

اما این رژیم کودک کش به آن اکتفا نکرد و به خیال خود به رأس اژدهای مقاومت یعنی کنسولگری ا یران در سوریه  حمله کرد و چندین مستشار نظامی  ایران را به شهادت رساند، ازآنجا که طبق ماده 51 منشور سازمان ملل حمله به سفارت خانه یا کنسولگری هر کشوری به معنای حمله به خاک آن کشور محسوب می شود، ایران این حمله را، حمله به خاک خود دانسته و فرماندهی کل قوا مقام معظم رهبری اعلام کردند که پاسخی کوبنده خواهیم داد، به تعبیری زدی ضربتی، ضربتی نوش کن و به تعبیر مقام معظم رهبری دوران بزن در رو تمام شده است. 

مردم  ایران دو دسته شده بودند، و شاید چند دسته عده ای معتقد بودند ایران حمله نخواهد کرد چون کشورهای غربی به پشتی بانی از اسرائیل به ایران حمله خواهند کرد، عده ای اما معتقد بودند حمله خواهد کرد و پاسخ دندان شکنی خواهد داد، عده ای هم معتقد بودند با هماهنگی جایی و سفارتی از اسرائیل را خواهد زد، عده ای هم تحلیل می کردند که کاش امتیازی از اسرائیل بگیرد و حمله نکند، خود  اسرائیلیان و غربیان اما با تکیه بر گنبد آهنین ، فلاخن داود و پیکان و ... مطمئن بودند ایران اگر هم بزند کاری از پیش نخواهد برد و موشکهای ایران را ردیابی خواهند کرد. 

مدتی ارتش و مردم اسرائیل در آماده باش بودند و حسابی  از لحاظ روحی بهم ریخته بودند، ایران برای هماهنگی با کشورهای دیگر که پروازهای مسافری خود را کنسل کنند اعلام کرد که به اسرائیل موشک خواهد زد، شب حمله فرار رسید، مسیر ایران تا تل آویو، حداقل دو ساعت برای موشک و پهپادهای  ایران فاصله داشت البته کارشناسان نظرات مختلفی دادند، اما همه آماده بودند آمریکا و انگلیس و فرانسه و عربستان و  اردن، هجوم ایران آغاز شد و به تعبیری سیصد موشک و پهپاد به سمت اسرائیل آغاز شد بسیاری را رهگیری کردند و زدند اما بسیاری هم در نقاط مورد نظر به انفجار تبدیل شدند، کارشناسان تحلیل کردند، یکی بی نتیجه بودن کار را مطرح می کرد، یکی  از  ادامه درگیری خبر می داد، یکی قدرت موشکی ایران را بی نظیر می دانست، یکی دفاع گنبد آهنین را بی خطا معرفی می کرد. 

اما این حمله چند کار را انجام داد، اول تسکینی بود برای مردم ایران که عزیزانشان را مظلومانه به شهادت رسانده بودند واین که مدتها این مباحث را جسته و گریخته می شنیدند و شاخ و شانه کشیدنهای دو طرف را دیده بودند، لذا قدرت برتری ایران را درک کردند،  و تسکینی بود برای تمام آزادیخواهانی که به خیابان کشورهای خود آمده بودند و ازمردم غزه حمایت کرده بودند اما کشورهایشان به خواسته های آنان توجه نکرده بودند و با این حمله از بار غصه ها یشان کاسته شد، وعده ای مثل مردم غزه هم خوشحال شدند که شهرک نشینان صهیونیستی نیز یک شب مثل آنان با دلشوره و نگرانی به صبح رساندند، از طرف دیگرنیروهای مقاومت فرصتی یافتند تا جابجایی اسرا را انجام دهند و در این غوغای درگیریها چه بسا انها نیز جایی مناسب برای خود و اسرای خود دست و پا کردند. 

البته عده ای هم این جنگ غزه و موشک های ایران به اسرائیل را فرصتی برای روس در  جنگ با اکراین دانستند، به هر حال نگارنده معتقد است علاوه بر موارد فوق اما ایران چندین برد در  این قضیه داشت و انرا ثمر خون شهدای مسشار خود می داند، یکی رویای شکست ناپذیری اسرائیل که در جنگ شش روزه برای خود دست و پا کرده بود در هم ریخت، دوم  اینکه به کشورهای اسلامی و عربی فهماند که اگر با ایران باشند به نفع آنان است تا با اسرائیل باشند. 

ایران از وسائل ابتدایی که داشت استفاده کرد لذا آزمایشی بود واقعی برای مبارزه با  گنبد آهنین رژیم صهیونیستی و تمام کشورهای مدعی حمایت از اسرائیل، از طرفی ابهت یک کشوری که به زرادخانه های هسته ایش می بالید در هم ریخت و اینکه مردم مسلمان جهان طرفداران واقعی مردم فلسطین را شناختند و روز به روز به ایران  توجه بیشتری خواهند داشت. همچنین نگارنده معتقد است پیام آین حمله پیام صلح و دوستی با تمام کشورهای همسایه بود که دشمن اصلی ایران رژیم اشغالگر است و نه کشورهای مسلمان همسایه و نکته دیگر آنکه تمام معادلات اسرائیل را در طرح دوستی با کشورهای عربی بهم ریخته و تنفری که از حمله اسرائیل به غزه ایجاد شده بود برای آنان کم هزینه تر نشان داد و اطمینان پیدا کردند که لزومی به دوستی با اسرائیل با هر امتیازی نیست و در واقع هزینه ایجاد رابطه بین اسرائیل و کشورهای مسلمان را برای اسرائیل بالا برد، در عین حال که کشورهای دیگر نیز به خرید وسائل نظامی ایران علاقه نشان داده و به این طریق ایران درآمد خود را که از راه فروش نفت و تحریم آن تا حدودی از دست داده بود با بازار فروش ادوات جنگی به در آمد خود رسید. 

تحلیل های دیگری نیز که در این مدت شما شنیده اید دور از واقعیت نیست و ایران قدرتمند را باید دریابیم و از مسئولان بخواهیم همچون نظامیان در مسائل اقصادی و سیاسی کشور نیز از افراد متخصص و آشنای به فن استفاده شود تا به امید خدا چون مسائل نظامی در منطقه و جهان بدرخشیم


اما و اگر های انتخابات

    نظر

سلام و درود بر همه عزیزان و مخاطبین عزیز انتخابات مجلس شورای اسلام و خبرگان رهبری در یازدهم اسفند هزار و چهارصد و دو به پایان رسید، هر کس بر مبنای تحلیل خود آنرا تحلیل خواهد کرد دوست به، به به آن و خواهد پرداخت و دشمن به اخ اخ آن اشاره خواهد کرد در این بین اما مردمی که چه بسا نه از چه چه آن خوشحال شوند و نه از اخ اخ آن نگران چرا که سر در کار خویش دارند و امیدی به آینده ، مشارکتی که برای  ایران و ایرانی به واقع مشارکتی چشم  گیر نیست اما نسبت به سایر کشورهای دیگر یک مسئله معمول محسوب می شود چون آنان نیز با همینگونه مشارکت ها روبرو هستند، درصد بالای مشارکت در شهرهاو استانهایی که دارای اقوام و زبانهای مختلف هستند و رقابت گاها به رقابت قبیله ای و محلی هم کشیده می شود را نمی شود دلیل بر سیاسی بودن آن شهر و  استان دانست، اما در شهرهای بزرگ که می توان نگاهی سیاسی  تر نسبت به جاهای دیگر در آنها دید پایین و نشان از قهر عد ه ای از مردم با صندوقهای رأی بوده است.

به هر حال انتخابات به اتمام رسید و نمایندگانی مشخص شدند و نمایندگانی نیز در پی شکایت از آرای باطله و یا خرید و فروشهای رأی. 

اما نکته ای که اشاره خواهم کرد فراموش شده تمام نمایندگان این دوره و دوره های قبل است، بله نکته اصلی و کلید گشایش راه کار این همه حمله به انتخابات در هر دوره ای توسط خود متولیان و شرکت کنندگان و انتخاب شوندگان است، 

خرید و فروش رأی، تقلب در انتخابات، مهندسی شدن انتخابات و اشکالات دیگری که بر پیکر نحیف این سیستم انتخاباتی وارد می شود و در هر زمانی ضعفی  از آن خودنمایی میکند. 

بله آنگاه که حلقه های میانی، و گروه ها و جبهه ها به جای احزاب قصد میدان داری دارند و میدان داری می کنند، این ضعف ها وضعف های دیگری باید هم خودنمایی کند، این حلقه های میانی واسطه بین رای گیرندگان و رای دهندگان می شوند، اگر نماینده مورد نظر رآی لازم را بدست آورد که کار این حلقه های میانی و گروه ها و جبهه هاست و  الا این گروه ها هیچ کاره محسوب می شوند و نمایندگان کارخودش می کند و جبهه و حلقه به دنبال نماینده دیگری برای دوره دیگری، این افراد به احزاب اشکال وارد می کنند که احزاب عامل اختلاف هستند، آیا خود اختلاف افکنی نمی کنند؟! آنها معتقدند  احزاب مشکلشان منافع حزب است، خوب این گروه ها و جناح و حلقه به نبال چه منافعی است؟!اگر منافعی غیر از منافع خود می خواهند پس چرا این هم زحمت برای رأی آوری می کشند و چرا تعهد نامه از کسانی که با آنها همکاری دارند می گیرند؟! می گویند احزاب به دنبال قدرت هستند؟  خوب عزیزان زحمت کش شما نماینده به مجلس معرفی می کنید برای از دست دادن قدرت؟! 

این گروه ها و جبهه ها اما یک حرکاتی پوپولیستی هستند که به جای روشنگری بیشتر مردم را در سردرگمی فرو می برند و رأی ها را با تحریک احساست و گاه عاطفی و گاه تطمیع و وعده و کشیدن مار به جای نوشتن مار به سوی خود می کشند، اما اگر نماینده آنان باب میلشان نباشد با زدن انگهایی چون به فساد کشیده شده، منحرف شده خود را از معرکه پاسخگویی به دور می دارند در حالی که احزاب نمی توانند چین ریسکی داشته باشند چون حزب برای چهار سال نیامده و قصد دارد همیشگی بماند پس بهترین ها را روانه رقابت می کند و اگر خلافی هم از نماینده سر زد حزب خود باید جبران کند، نکته ای امام دارد راجع به نظامیان که می فرماید نظامیان نباید در سیاست دخالت کنند چون هم سیاست را خراب می شود هم مردم را از دست می دهند و بعد می فرماید تجربه کشورهای دیگر این را به ما آموخته که نظامیان نباید از حزبی که صد درصد اسلامی هم باشد حمایت کند، غرض از بیان مطلب این است که ما وقتی به حزب و احزاب در کشورهای دیگر نگاه می کنیم تجربه موفق تری نسبت به وضعیت فعلی ما دارند و در آن کشورها مثل کشور ما از خرید و فروش رأی کمتر خبری هست، و نمونه واضح آن نیز استعفا و خودکشی تعدادی از سران کشورهایی مثل ژاپن، چین و... پس نباید فراموش کنیم و اصول راجع به احزاب و آزادی های مردمی و احزاب را باید ترقیب کرد و اجرای آنها را خواستار شد تا مواردی مثل موارد  این دوره کمتر اتفاق بیافتد یا اصلا ریشه کن شود. 

نکته ای دیگر که باید به آن توجه نماییم این است که وقتی نمایندگان ملت در شورای اسلامی و خبرگان به خواسته های مردم توجه ندارند و هیچ تحرکی از باب درخواست از حق مردم ندارند چه انتظاری وجود دارد که مردم مشارکت خود را گسترده تر کنند، نماینده مجلس خبرگان که به رأی می  آورد نه تنها در استان که در مرکز استان هم مردم توفیق زیارت او را ندارند یا در مجلس خبرگان رهبری هیچ تحرکی از او نمی بینند خوب چه انتظاری هست که مردم برای رأی دادن به این نمایندگان سر از پا نشناسند؟ و یا نماینده ی مجلس شورای اسلامی که تنها هنرش  این است که کاری نکند و چیزی نگوید که نظارت شورای نگهبان او را برای دوره بعد مورد توجه قرار دهد ،خوب به واقع نمی تواند خواسته مردم یا مخالفتهای خود را صریح بیان نماید. 

نتیجه آنکه وجود احزاب و تحرک نمایندگان در وظائف قانونی خود مردم را به انتخاب کردن و رأی دادن ترغیب خواهد کرد نه التماس های آنچنانی و لولو خورخوره نشان مردم دادن


یاد داشتنهای من3

    نظر

سم الله قاصم الجبارین والحمدالله قاصم الجبارین مبیرالظالمین دست انتقام کودکان شهید و نوزادان در خون خفته فلسطین و آه مادران مظلوم فلسطین اینبار به هم پیچیده و طوفان الاقصی را گردبادی کرد بر سر رژیم غاصب و کودک کشی که سربازانش تا زمانی رزمنده اند که جهان زیر بالهای شکسته ی آنان را بگیرد، اما در یک غافل گیری زیرکانه چون سوسک‌هایی در زیر پای جوانانی که حتی لباس نظامی به تن نکرده له می شوند، سربازانی که به سیاست دغل هم روی آورده و چنان مظلوم نمایی می کنند که فکر می کنند دنیا فراموش کرده لگدهای آنان بر سر و صورت زنان و بچه ها، یا فراموش کرده پسری که در پناه پدر قرار گرفته را با تیر مستقیم می زنند و به سخره گرفتن زنان مسلمان را و هزاران جنایت شرم آور دیگر ... کسانی مورد حمله قرار گرفته اند که دانشمندان ما را در مقابل چشم زنان و فرزندان آنان مظلومانه به شهادت می رساندند و سالیان قبل وقتی غزه در زیر بمب و موشک جنایتکاران صهیون نفس‌هایش به شماره افتاده بود، بر فراز تپه های مشرف بر غزه صندلی و چهارپایه ای گذاشته بودند و به پیپها و قلیان هایشان پک می زدند، لذا مخاطبین به فضای رسانه ای که گاه عمدی و گاه اشتباهی به تصاویری از مظلومیت صهیون اشاره دارد، بی دقت باشید چرا که اینها هیچ قانونی را که از مظلوم دفاع کند قبول نداشته و نژاد پرستیشان ذاتی آنان است و معتقدند، خداوند همه موجودات از جماد و نبات و انسان برای آنان خلق کرده است در حالی که خدا را هم بنده نیستند.


یاد داشتهای من2

    نظر
مصیب ایرانی: چرا آمریکا پیشرفته تر از اروپاست؟ چرا ایران در کشورهای دیگر هزینه می کند؟ آیا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟ این نوشتار در صدد پاسخگویی به سوالات فوق است ضعف هایی که مسئولان نظام جمهوری اسلامی دارند را در صدد توجیه نیستیم، اما از نگاه سیاسی چند مؤلفه برای پاسخ سوالات فوق وجود دارد که بسیار کوتاه اشاره خواهیم داشت. از نگاه سیاسی مؤلفه های قدرت یکی جمعیت است و یکی سرزمین وسیع، ایران از لحاظ وسعت از بسیاری از کشورهای اروپایی وسیعتر ، اما این تنها کافی نیست، برای حفظ کشوری که در هر حال نظام بین الملل با آمدن آن احساس پیدایی یک رقیب دارد. چنانکه بازاریان از آمدن یک رقیب قدرتمند در بازار احساس خطر می کنند، کشورهای قدرتمند هم چه در بعد سیاسی و چه اقتصادی مطمئنا از آمدن یک قدرت نوظهور احساس خطر می کنند و به او اجازه نخواهند داد که آنگونه که خود می خواهد به پیشرفت و توسعه خویش همت گمارد. و بازی آنان را به هم بزند. از طرفی هر کشوری حتی ایران هم حق دارد که در جمع کشورهای توسعه یافته و قوی قرار گیرد و خود را برای این امر و رقابت در توسعه آماده نماید ، لذا در تمام زمینه ها باید تلاش نماید، که یکی از زمینه های رسیدن به این موقعیت آرامش و دوری از جنگ است که هر چه دورتر از مرزهای بین المللی خود باشد بهتر و امنیت بیشتر است. با توجه به اخبار و اطلاعاتی که همه مخاطبین هم از آن بی خبر نیستند کشور اشغالگر اسرائیل سالهاست که رجز خوانی می کند و در رسانه ها و محافل بین الملل ایران راتهدید نموده و بیان می دارند که ما ایران قدرتمند را نمی پذیریم و ایران باید نابود شود و در برجام نیز از مشوق های خیانت ترامپ به برجام بود. سالهاست اعلام می کند که نیروگاه های ایران را نابود خواهد کرد و ترور دانشمندان هسته ای ایران را با وقاهت تمام بر گردن گرفت و تمام تلاشش درگیر کردن ایران از طریق تجزیه طلبان ، بر اندازان و قوم گرایان در نقاط مختلف کشور بوده وهست، از پاکستان گرفته تا افغانستان و عراق و سوریه و فلسطین و لبنان و این اواخر در آذر بایجان که زمانی چندمین استان کشوری ایران محسوب می شد. درگیریهای لفظی بین ایران و باکو آنقدر بالا گرفت که کارشناسان احتمال جنگ را پیش بینی می کردند، و قطع ارتباط زمینی بین ایران و ارمنستان و موارد مختلف دیگری که بعدها ابعاد مختلفی از آن برای مخاطبین محترم روشن خواهد شد. حال این کشور تمامیت خواه که سودای از نیل تا فرات را در سر می پروراند و از لحاظ اعتقادی هم معتقد است تمام موجودات و جانداران را خداوند برای صهیون که قوم برتر است خلق کرده و یهود مالک آنان هستند. حال این کشور که سابقه چند سال تأسیس دارد و به اعتراف دوست و دشمن اشغالگر است و کشورهای اروپایی و آمریکا برای دلجویی از ظلمی که هیتلر در حق آنان داشته سرزمینهای فلسطین و قبله اول مسلمین را تقدیم آنان کرده اند، دست به هر جنایتی زده و خود را مظلوم هم معرفی می کند ، حامیانی دارد که با اعتقاد به تمام این امور به عنوان یک غده سرطانی بر کشورهای مسلمان که قدرت انرژی دنیا را در اختیار دارند اما بخاطر اختلافی که خود و دیگران به آن دامن می زنند تحمیل کرده اند، تا به وقت نیاز خود و حامیانش چنگ و دندانی نشان دهد. اما جواب از سوال دوم، یکی از مؤلف های قدرت که سرزمین وسیع و یا کشاندن جنگ به خارج از سرزمینهای خود است، آمریکا با سابقه حدود 250 ساله بر اروپای با سابقه هزاران سال موجودیت توسعه بیشتری دارد و قدرت جهانی علم و اقتصاد شده است، یکی از دلائل آن هم این استکه آمریکا هیچ جنگی را در داخل مرزهای خود انجام نداده و تمام جنگهایش را به خارج از مرهای خود کشانده و جنگ نیابتی را مدیریت می کند، اما اروپا در همین پنجاه سال اخیر حداقل دو جنگ مهم را در خود دیده چون جنگ بوسنی و صربستان و جنگ های روسیه با کشورهای تازه استقلال یافته. جواب سوال دوم، به فرض اینکه ایران هزینه ای در فلسطین و لبنان و سوریه و عراق داشته باشد، این از سیاست درست و پیشگیرانه ای است که به درستی استفاده می کند و جهت پیشگیری از یک موقعیت غافلگیری توسط دشمن اصلی خود یعنی رژیم اشغالگر اسرائیل جنگ را به مرزهای این اشغالگر زیاده خواه کشانده و هزینه ای که به کشورهای فوق الذکر پرداخت می کند بسیار کمتر از هزینه یک جنگ مستقیم است. لذا نگارنده سطور بر این عقیده است که هزینه های ایران در کشورهای مختلف، اگر چه در وضعیت اقتصادی فعلی خیلی برای مردم سخت است، اما این هزینه ها در برابر هزینه جنگ های داخلی همانند اتفاقات 1401 که دشمنان این مرز و بوم در آن هزینه های زیادی برای نابودی ایران کرده بودند و همچنین در برابر جنگ در مرزهای بین المللی مثل تحرکات باکو در شمال با حمایت رژیم اشغالگر نا چیز محسوب
می شود. از طرفی دیگر، این ایران نیست که دیگران را تشویق به جنگ می کند، بلکه این حاکمان قانونی کشورهای درگیر است که مورد قبول سازمانهای بین المللی بوده (چون بشار اسد در سوریه، حکومت عراق، تشکیلات خودگران فلسطین ) که از ایران تقاضای کمک می کنند و ایران نیز بخاطر زمینگیر کردن دشمنانش در آن کشورها به یاری آنان شتافته تا هم به وظیفه شرعی خود که (هر گاه مسلمانی ندای مسلمانی را بشنود و به او کمک نکند مسلمان نیست) ندای مسلمین برای خواستن کمک است عمل کرده و هم دشمنانی که اگر فرصت پیدا کنند ایران را همچون سوریه و عراق و فلسطین به خاک خون خواهند کشید. و یا به زانو در آورده و هزینه های کمتری نسبت به جنگ مستقیم پرداخت نماید. نکته پایانی بحث این استکه البته باید در کنار این سیاست های موفق، دولتهای جمهوری اسلامی باید به فکر وضعیت اقتصادی و بیکاری و امید به زندگی و امنیت مردم عزیز و صبور کشورمان هم باشند، تا مردم عزیز کشورمان را هر چند مدت یکبار برای دفاع از حق خود به خیابان نکشانند و از آب گل آالود ماهی خود را صید نکنند. لذا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است ، یعنی تا زمانی که بتوانیم از کشور با هزینه کمتری دفاع کنیم، هزینه های بیشتر حرام است

 


یاد داشتهای من1

    نظر

سلام علیکم به نظر من جنگ غزه و رژیم اشغالگر بسیار ناعادلانه و مظلوم واقعی ، مردمان فلسطین هستند، حمایت سران اروپایی و آمریکا از اشغالگران سه مسئله مهم دارد. نکته اول با از هم پاشیدگی رژیم اشغالگر بازگشت یهودیان به کشورهای(اروپا و آمریکا و...) خود علاوه بر مشکلات داخلی که برای کشورها ایجاد می کنند، مشکل طلب کار بودن یهودیان، آن کشورها را همیشه بدهکار کرده و همچون هولوکاست ، به دنبال امتیاز گیری از آنان خواهند بود، و همچنین با توقعات بیشمارشان ، آنان را زمینگیر خواهند کرد . نکته دوم اینکه اگر در این موقعیت از اشغالگر حمایت نکنند، لابی صهیونیست در داخل آن کشورها آنان را به مرحله سقوط می کشاند. نکته سوم، پیروزی فلسطینیان یعنی پیروزی اسلام سیاسی که سالیان سال است آنها برای نابودیش تلاش می کنند . اما با تمام موارد فوق چرا ما حمایت می کنیم؟! چون فلسطینیان مظلوم واقع شده اند و یهود سیاسی, دشمن قسم خورده مسلمانان است . اما چرا عده ای با حمایت های داخلی مخالفت می کنند دو دلیل عمده دارد. دلیل اول، دولتهای جمهوری اسلامی با توجه به مانور زیادی که روی مسئله فلسطین یا کشورهای مظلوم دیگر در داخل دارند، مشکلات اقتصادی را در داخل به درستی هدایت نمی کنند و از سوی دیگر فاصله طبقاتی و ناعادلانه تقسیم شدن فرصت های شغلی و اقتصادی باعث شده است، شخصی که گیر و گرفتار معیشت و کار و بی عدالتی است، مظلومیت خود را بر هر مظلومیت دیگری ترجیح دهد و نکته دیگر بخاطر همین وضعیت به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد مظلوم و ظالم نیست. لذا مسئولان ما علاوه بر نفرت تمام عیار از ظالم، خود نیز باید در داخل چنان تلاش نمایند که مردم احساس ظالم بودن را در خود آنان نداشته باشند. وسلام علی من تابع الهدی