سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

جامعه ما ارور می زند

    نظر

به نام نامی واحد، صمد لم یلد و لم یولد که نامش آرامش است و یادش اطمینان بخش و امید آفرین،

مطلبی که پیش روی خواننده محترم است نه از سر نا امیدی و استیصال است، بلکه از سر دلسوزی و ایجاد امید به جامعه برای ساختن خود و جامعه اطرافمان خواهد بود.

صدای دینگ دانگ جامعه و فرهنگ ما می آید به این معنا که مفهومی چون ارور را به ما بفهماند، اگر جامعه را رایانه ای فرض کنیم و هر برنامه و فرد و گروهی یکی از برنامه های رایانه باید گفت اینجا کلید اینتر مشکل دارد و مفهوم ارور را هر روز در جامعه با تمام وجود حس می کنی، چرا که چه زیبا فرمودند چه بسا فقر عامل کفر می شود و هرگاه فقر از دری وارد شود ایمان از پنجره خارج می شود، و چه زیباتر که فرمودند مردم بر دین حاکمانشان خواهند بود و مردم به حاکمان شبیه تر هستند تا به پدران و مادران خود.

به روز شدن جامعه کاری سخت است و زمانبر و وظیفه تمام گویندگان و نویسندگان و تریبون داران جامعه است، اما آنگاه که جامعه هنگ کرده باشد، نه به روز رسانی خواهد شد و نه خاموش و نه راه اندازی مجدد،

وقتی ارباب رجوع به اداره ای که فلسفه وجودیش حل مشکل اوست مراجعه می کند و ابتدای صبح وارد اداره و نهاد و ... می شود به امید اینکه زودتر به دیگر کارهایش برسد، مخصوصا اگر وردش قبل از ساعت هشت صبح باشد، آن هم در صورت راه دادن، ساختمان بسان همان رایانه هنگ کرده و هنوز راه اندازی نشده ، کارمندان به بهانه های صبحانه و چایی و سیگار و از میزهای خدمت فاصله گرفته و به کنجی خزیده اند و نهایت پاسخگویی آنان این خواهد بود که هنوز سیستم بالا نیاورده، و ارباب رجوع هم به امید بالا آوردن سیستم آنقدر می ماند که دیگر نزدیک است خودش هم بالا بیارد، کارمندان همیشه پیروز و همیشه طلبکار به لباسهای اتو کشیده و مرتب به پشت میزها خنوده اند، اما جوابگوی ارباب رجوع خود نیستند، و ارباب رجوع با خود می اندیشد که کاش برده رجوع بودم و کاری که دارم با هزار منت انجام دهند، سیستم اداره بالا آورده حالا ارباب رجوع با صد امید و آرزو پشت پیشخوان قرار می گیرد اما خمیازه های ممتد کارمند دل ارباب رجوع را به رحم می آورد، ببخشید این نامه.... که کارمند در جایگاه یک مسئول طلبکار به سخن می آید که حالا اجازه بده سیستم راه اندازی شود! رو به تعداد زیاد جمعیتی که جلوی پیشخوان منتظر توجه و عنایت او هستند لبخندی می زند و می گوید چه توقعاتی دارند و آنان نیز برای انجام گرفتن کار خود لبخند رضایتی به کارمند نشان می دهند و ارباب رجوع طرف خود را، مورد شماتت قرار می دهند، و در واقع اینجا سیستم هنگ کرده و راهی برای خروج پیدا نمی کند،

کارمند با غیرت وقتی شروع به کار کرد اول پرونده های به ظاهر دیروزی که مانده بررسی می کند و آشنای خود را صدا می زند تا از گردونه چرخ رفاقت و پارتی بازی عقب نماند، اینجا ارباب رجوع در استندبای بسر می برد، تا شاید باز هم کسی بر این چرخه معیوب اینتری بزند، شاید که ازاین حالت هم در بیاید

کارمند از کار ناراضی، ارباب رجوع از کار ناراضی، سر ماه هم کارمند حقوق خود را می گیرد و از کمی آن می نالد و ارباب رجوع هم نارا حت و خسته از اداره بیرون می زند، و با عصبانیت پشت  ماشین می نشیند و هنگام رانندگی با ماشینی یا شخصی برخورد می کند و اتفاقا آن ماشین هم یکی از خا نواده ی مدیر اداره و یا همان کارمندی است که کار این بنده خدا را چنان به تاخیر انداخته و روز بعد کارمند طلبکار تر از همه وارد محل کار می شود و اینبار بهانه ای هم پیدا کرده که کار مردم را راه اندازی نکند. و در واقع اجکت کرده.

باز هم ارور جامعه به این فرجام خواهی و وضعیت، لذاست که معتقدم جامعه ما ، هنگیده و ارور های مکرر نشان از بی توجهی همه ما با عنوان عدم دخالت در امور مردم و جاهای دیگر بدون اینکه بدانیم این ما هستیم که جامعه خویش را باید کنیم آباد نه کسانی که از جایی دیگر بیایند .

جامعه باید آبدیت شود و لذا حاکمان و مردم جامعه باید ابتدا صفحات ویروسی خود را پاک کرده و خود را پاکیزه کنند و آنگاه به ساختن جامعه مورد وثوق همگان دست پیدا نمایند.

و هر آنکس یا کسانی که قصد آبدیت شدن را ندارند باید در فایلهای ذخیره یا حذف  قرارشان داد.  

 

برای به روز رسانی کردن یک دستگاه رایانه همراه و هر رایانه دیگر باید با ویروس یاب داخل دستگاه ویروسهای آن را شناسایی و حذف کرد تا چون سرطان به دیگر برنامه ها سرایت نکند، اما اگر نشد ناچار باید آنرا به مهندسی داد کار کاشته که بتواند برنامه های آنرا یا ذخیره کند و یا حذف کند لذا جامعه امروز ما هم چنین است یا باید اصلاح شود و وضعیت بهتر شود یا باید دلیت کرد و از اول ویندوزی به روز نصب کرد.

به نظر می رسد با توجه به هزینه های هنگفت ادارات و پایین بودن راندمان آن مناسب است بودجه های آنان را قطع و به آموزش هوش مصنوعی برای جامعه هزینه کرد.

در این بین اما بسیاری ازکارمندان در محل کار خود نیز به بهانه ای مختلف جیم شده و صدای ارور میز کارشان گوش فلک را کر کرده ا ما مستول ان قسمت نه درد نا ترازی دارد و نه درد خدمت به مردم . کارمند هم در فضای مجازی به دنبال خرید و فروش ارز و طلا و خانه و وزمین و  می باشند. وکسانی که دلشان به حال مردم می سوزد نیز به با نام طرف حالیش نیست! برا ی کی کار می کنه؟ طرف پوست کلفت است! و به دنبال پست و مقام است، و نهایت تهمتهایی که به او می زنند تا او نیز در چرخه هنگ کرده خود قرارش دهند که مبادا گزارشگری پیدا شود گزارش کار خوب او را به گوش دیگران برساند و مایه سرافکندگی ویروسها اداره شود.!

به پیشرفتهایمان درعلوم مختلف از نانو و هسته ای و پزشکی و موشکی می بالیم ، اما وضعیت فرهنگی کارمندی ما نا تمام است و مضر و پر مصرف و کم بازده باید فکری کرد تا این سیستم آبدیت شود و در یک گرافیک بالا شروعی دوباره داشته باشد.


مذاکره آری یا نه

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ادامه مذاکرات آری یا خیر؟

این سوالی استکه جامعه جهانی را به خود مشغول کرده و توجه ها را به مذاکرات بین ایران و آمریکا جلب کرده و در داخل کشور ما هم عموم افراد جامعه زندگی خود و معاملات خود را به این موضوع گره زده اند، هر چند می تواند چنین نباشد، اما جامعه اقتصادی ما به هر حال به بیان و گفتنش هم باشد به این موضوع مرتبط می دانند، هر چند سرمایه گذاری های خارجی به طور مشخص به این موضوع گره زده شده و البته می تواند یک منطقی هم پشت آن باشد.

مذاکرات ایران به مرحله چهارم رسیده و خبرها از رجز خوانی ترامپ و سیاستمداران آمریکایی حکایت دارد، از افزایش تحریم ها و تغییر نام خلیج همیشه فارس و جمع کردن سانترفیوژها و مانع شدن از حق غنی سازی ایران و در نهایت قبول مذاکرات از طرف ایران می تواند چند حالت را بر آن متصور کرد.

مرحله اول اینکه این صحبت ها و رجز خوانی ها واقعیت است و آمریکا به آن پایبند است و در مذاکرات آینده از ایران می خواهد که به همه خواسته های او جامه عمل بپوشاند و اگر نشد فرصتی دیگر و مذاکرات دیگری.

مرحله دوم اینکه این موارد به واقع رجز خوانی و کری خواندن برای رقبای داخلی خود آنهاست که به آنها بفهمانند ما این برنامه ها را بیشتر از برجام بر ایرانیان تحمیل کردیم، و نهایت در میز مذاکرات به خواسته های ایران نیز توجه خواهند کرد.

مرحله سوم اینکه آمریکا و به تبع نیروی نیابتی او یعنی رژیم کودک کش اسرائیل و حاکم خون آشامشان نتانیاهو به دنبال تحمیل موارد فوق بر ایران بوده و در صورت عدم قبول ایران،  معرفی ایران به عنوان محور شرارت، و به دنبال جنگ با ایران هستند.

 

اما مواضع ایران و سکوت ایران در مقابل این رجز خوانی و کری خواندنها می تواند دو حالت داشته باشد،

اول اینکه ایران می خواهد در مقابل این رجز خوانی صبر کرده و به میز مذاکره بر می گردد  تا به دنیا ثابت کند ایران نه تنها محور شرارت نیست و به دنبال جنگ نیست که این دشمنان او هستند که به دنبال نا امن کردن منطقه و کشاندن دنیا به جنگ هستند و اگر ایران وارد جنگ ناخواسته شود به معنای این است که دشمنانش به دنبال آن هستند نه ایران.

مرحله دوم این است که ایران با توجه به واسطه گری عمان به مذاکره کنندگانش پیام داده شده که این رجز خوانی تنها مصرف داخلی برای آنان دارد و ایران می تواند خواسته های خودش که غنی سازی صلح آمیز هست ادامه دهد.

با توجه به موارد فوق به نظر، صرف، مذاکره مشکلی ایجاد نمی کند و منافعی هم دارد که از جمله بر خلاف خواسته نیروهای خودسر، یکپارچه شدن مردم ایران برای دفاع از خود و کشور بزرگ ایران و قطع امید کردن نفوذیهایی که به دنبال نا امید کردن مردم و فراخواندن مردم به بی توجهی به مسائلی چون حق غنی سازی ایران و تغییر نام خلیج همیشه فارس و...

 به طور قطع اگر این مذاکرات به نتیجه برسد که خواسته تمام مردم ایران و به تبع سیاستمداران است، و اگر به نتیجه نرسد باز هم نفعش این استکه هم به جامعه جهانی و هم به مردم عزیز ایران ثابت خواهد شد که فریاد صلح طلبی آنان تنها به معنای تسلیم شدن دیگران از جمله ایران در مقابل آنهاست و مردم ایران از امام حسین(ع) یاد گرفته اند که زیر بار زور نمی روند و فریاد هیهات من الذله آنان به گوش آزادی خواهان جهان خواهد رسید.

و در صورت حمله دشمنان مطمئنا آنان به مقاصد خود نخواهند رسید و یکپارچگی مردم ایران با پشتوانه نیروهای نظامی همیشه سرافراز ایران پاسخی خواهند گرفت که در تاریخ به ناکامی های آمریکائیان در کشور گشایی های ظالمانه آنها افزوده خواهد شد.


مذاکرات امروز شنبه23/1/1404

به نام خداوند خرد و اندیشه

مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم ؟

مفید یا مضر؟

منفعت عمومی و مصالح ملی یا مصالح جناحی و گروهی؟

نگاه مردم به نوع مذاکرات و انتظارات ؟

در مسقیم بودن و نبودن مذاکرات اخبار متناقض وجود دارد، به نظر هر دو طرف نیز درست می گویند، مذاکرات با حضور وزیر امور خارجه عمان برگزار خواهد شد و ابتدا چه به صورت نوشته مکتوب و چه بیان مطالب می تواند غیر مستقیم باشد و نظر طرف ایرانی درست باشد که مذاکرات غیر مستقیم است، بعد از به نتیجه رسیدن مرحله اول نمایندگان ایران و آمریکا هر چند در یک سطح نیستند اما هر کدام برای اطمینان از طرف مقابل مباحث را مطرح خواهند کرد و اینگونه نظر طرف آمریکایی درست می باشد که مذاکرات مستقیم است. این اصل قضیه محسوب نمی شود، چرا که هر دو طرف از سوی تصمیم گیرندگان کشورهای خود مجوز پیش برد این مذاکرات را دارند.

آیا مذاکرات مفید خواهد بود یا خیر؟ به نظر نگارنده این مذاکرات به طور معمول خوب و مفید خواهد بود چه به نتیجه برسد چه نرسد چرا که مقداری از کدورت های ساختگی بین دو طرف را می شود از بین برد، چرا که یکی از دلائل اختلافات چه در سطح اجتماعی چه ملی و چه بین المللی نبود اطلاعات دقیق از هم دیگر و بیان اختلافات توسط واسطه ها می باشد. حال اگر به نتیجه برسد و به مرحله بعد برود که خیلی خوب و مفیدتر و الا خود مذاکره هیچ اشکالی ایجاد نخواهد کرد.

مذاکرات در بعد منفعت عمومی یا مصالح کشور می تواند یک قدم به پیش باشد، چرا که از نشانه های آن همین پایین آمدن قیمت دلار می باشد که چه بخواهیم چه نخواهیم بر اقتصاد ما موثر واقع شده است، پس مذاکرات می تواند منفعت عمومی کشور را فراهم نماید، هر چند عده ای به ان اعتقادی نداشته باشند، اما شک نکنیم که تحریم ها منفعت عد ه ای خاص را فراهم می کند و زندگی خیلی ها را ویران می نماید.

اما آنچه که مردم انتظار دارند و خواهان آن هستند امنیت و آسایش در ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است، و اکثریت جامعه ما نگاهی امیدوارانه به آن دارند،  از این بابت که اگر صورت بگیرد و به خواسته های نمایندگان آنها در مذاکرات توجه شود بسیار امیدوار خواهند شد و احساس جنگی بودن را در خود نخواهند داشت و اضطراب و استرس روحی آنان تا حدودی فروکش خواهد کرد، اما اگر به نتیجه مطلوب نرسد به طور طبیعی مردم علاوه بر نا امیدی و سردرگمی در ابعاد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی باید منتظر تغییرات عقیدتی در آنان نیز بود.

اما مخالفان و موافقان این تصمیمات چه کسانی هستند؟

کسانی که موافق مذاکرات هستند می توانند دو گروه باشند، گروهی که به هر حال هیچ علاقه ای به درگیری و جنگ ندارند و دوست دارند مملکت آرامی باشد تا آنان به آنچه خود دوست دارند از لذت و منفعت برسند

دسته  دوم کسانی هستند که واقعا برای آنان سربلندی و پیش تاز بودن کشورشان برایشان مهم است و به هیچ وجه راضی به درگیرشدن ایران با کشورهای دیگر ندارند، و در عین حال دوست ندارند ایران افتخاراتی که این سالها با وجود تمام تحریم ها به هر نحوی و در هر عرصه ای بدست آورده است را با بی کفایتی مسئولان و تصمیم گیرندگان خود از دست بدهند و سربلندی ایران اسلامی برای آنان اهمیت دارد.

مخالفان نیز دو دسته هستند گروهی که منفعت خود را در جنگ و درگیری و تحریم می دانند چنانکه می گویند اگر می خواهید ثروت مند شوید بهترین موقعیت زمانی است که  کشور درگیر جنگ خواهد شد.

عده ای اما معتقدند که با ترامپ دیوانه نمی شود مذاکره کرد چرا که سابقه به زیر میز زدن دارد و به هیچ قرار دادی پایبند نخواهد بود لذا یا همه چیز را از ما می خواهد و هیچ امتیازی ندهد یا امتیازاتی می دهد که قابل توجه نخواهد بود.

به هر حال این مذاکرات به نظر برای ایران می تواند مفید باشد چون دیگر کشورها و افکار عمومی کشور ما را متهم به بی قانونی و بی منطقی نمی کنند، دوم اینکه ما راه های دیگری رفته ایم و نتیجه مورد توجه ما را نداده پس باید این راه را هم رفت تا علاوه بر خرید زمان و آرامش دادن به بازار پر  التهاب کنونی کشور، افکار عمومی نیز نا محرم نبوده و این تلاش مسئولان خود را دیده و آنگاه در کنار هم قرار گرفته و همه دست در دست هم به آبادانی و بزرگی کشور خود بیندیشند.

عده ای اما بطور کلی مخالف هستند و کلیاتی را مطرح می کنند حال اگر مذاکرات تحقق پیدا نکرد این کلیات سندی می شود برای حمله به دولتمردان و اینکه ما گفتیم نمی شود، شما قبول نکردید! دیگر نمی گویند ما راه های می شود شما را هم تجربه کردیم و نشد پس اجازه دهید راه دیگری هم امتحان کنیم

عد ه ای نیز با شک و تردید به این قضیه نگاه می کنند و جرات اظهار نظر ندارند و نمی دانند چه چیزی را بگویند که بعدا پیش بینی و تحلیلشان را به رخ آنان نکشند.


عزه لس آنجلس

به نام آنکه معلول را به علت وابسته کرد لس آنجلس و اثر پروانه ای: نه در عزای مردم لس آنجلس خوشحالیم نه از رنج مردم غزه دردمان التیام یافته است، کمک های زیادی که آمریکا برای نابودی غزه به اسرائیل بخشش کرده بود و عده ای از آن رنج، لذت می بردند اما شدت آتش سوزی های گسترده لس آنجلس آنهم به دست انسان، ناخود آگاه ما را به یاد مقاله ای که ادوارد لورنتس در سال 1972 با این عنوان ارائه داد که آیا بال پروانه ای در برزیل می تواند باعث ایجاد تند باد در تگزاس شود؟ که نتیجه آن را با آزمایشات متعدد مثبت اعلام کرد.

در این رابطه البته ابن سینا هم به خوبی سروده است که

هر هیئت و هر نقش که شود محو کنون

در مخزن روزگار گردد محزون

چون باز همین شود وضع فلک

از پرده غیبش آورد حق برون

و ناصر خسرو نیز در آن شعر معروف چنین می سراید:

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده

حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که را کشتی تا کشته شوی زار ؟

تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت

....

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس

تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت


فاطمیه

    نظر

فاطمیه

ذلک الذی یبشر اهلل عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات قل الاسئلکم علیه اجرا اال الموده فی

القربی و من یعترف نزد له فیها حسنا ان اهلل غفور شکور(شورا32)

ایه فوق اشاره دارد به اینکه اجر و پاداش پیامبر احترام ومودت و دوست داشتن اهل بیت پیامبر

می باشد ، چنانکه آن حضرت می فرماید:من مات علی حب آل محمد(ص)جعل اهلل قبره مزار

المالئکه الرحمه، که منظور از آل محمد واهل بیت محمد(ص)اهل کساء و ائمه بزرگوار می باشند

چنانکه از اهل سنت نقل شده استروایاتی که از خودهمسران پیامبر(ص)نقل شده، میگوید:

هنگامی که پیامبر(ص)سخن از این آیهی شریفه میگفت، ما از او سؤال کردیم که جزء آن

هستیم فرمود:شما خوبید اما مشمول این آیه نیستید.از آن جمله روایتی است که ثعلبی در

تفسیر خود از ام سلمه نقل کرده که پیامبر(ص)در خانهی خودبود که فاطمه(ع)پارچهای نزد آن

حضرت آورد، پیامبر(ص)فرمود:همسر و دو فرزندحسن و حسین را صدا کن، آنها را آورد، سپس

غذا خوردند بعد پیامبر(ص)عبایى بر آنها افکند و گفت:"اللهم هؤالء أهل بیتی و عترتى فاذهب

عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا"؛(خداوندا اینها خاندانمن هستند، پلیدى را از آنها دور کن، و از

هر آلودگى پاکشان گردان.)و در اینجا آیهی"ُإِنَّما یُرِید ُ اللَّه"نازل شد...من گفتم آیا من هم با

شما هستم اى رسول خدا، فرمود:"انک الى خیر"؛(تو بر خیر و نیکى هستى)، اما در زمرهی این

گروه نیستى.

جایگاه فاطمه چنان در مقام عرش باالست که پیامبر اکرم(ص)فرمودند هر کس بر تو(فاطمه)

صلوات بفرسد هر جا که من در بهشت باشم او با من است.

امام صادق(ع)فرمودند همه خلق بعنی تمام مالئکه و جمیع بشر از شناختن کنه فاطمه زهرا

(س)عاجز هستند، سرش این استکه(خلقها من نور عظمته)خداوند او را از نور عظمت خودش

خلق کرد.لذا در شأن نزول سوره های قدر، دخان و...و آیه لیله مبارکه نیز مقصود فاطمه زهرا

(س)می باشد.

پیامبر فرمودند فاطمه بضعه منی، فاطمه مهجه قلبی فاطمه پاره تن من است روح و خون قلب من

است.

صحیح بخاری از کتاب های معروف اهلسنت از سور ابن مخرمه نقل می کند که پیامبر اکرم

(ص)فرمود فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی فاطمه پاره تن من است هرکس او را

غضبناک کند مرا غضبناک کرده است و فرمودند ای فاطمه خداوند غضب می کند با غضبناک

شدن تو و راضی می شود با رضایت تو.

این رضا و غضب چگونهاست که رضای او رضای خدا خواهد بود؟ انسان به طور کلی دو نشآه دارد

یکی حیوانی و یک انسانی و الهی، انگاه که به نشأ حیوانی توجه دارد از حیوان پست تر خواهد بود

چرا که قدرت کنترل و عقلی که خداوند به انسان داده در دیگر حیوانات نیست، با این وجود وقتی

از شهوات پیروی می کند و زندگیش محدود به آنان می شود از حیوان پست تر خواهد شد، اما هر

گاه عقل خود را حاکم کرد و بر دیگر امیال و خواسته های خود مسلط شد از مالئکه باالتر می رود

چرا که عبادت و اطاعات مالئکه غریزی است و تکوینی اما انسان چون قوه شهوت داشته و با عقل

آنها رامحدود و کنترل کرده باالتر از مالئکه خواهد بود.

از آنجا که فاطمه معصوم است و عصمت او بر مبنای عصمت خاتمی است و پیامبر خاتم و چون

عصمت یونسی نیست تا بگوید«...سبحانک انی کنت من الظالمین...»او مطیع عقل است و عقل

بخدا نزدیک است، پس«ماینطق عن الهوی»، از روی هوا و هوس چیزی نمی گوید بر این اساس

رضای فاطمه رضای عقل است و رضای عقل فانی شدن در خداوند است پس رضای فاطمه رضای

خدا خواهد بود و غضبش غضب خداوند(یرضی لرضاالرب و تغضب لغضب الرب.)

بعد از فوت مادر(خدیجه کبری)حضرت زهرا(س)دور پدر می چرخید و از مادرش سوال میکرد،

پیامبر جواب نداد، جبرئیل نازل شد گفت یا رسول اهلل خداوند به فاطمه(دختر پنج ساله)سالم

رسانده و می گوید مادر تو در جوار من است، در خانه ای از طال و یاقوت احمر، فاطمه زهرا(س)

در جواب فرمود،«ان اهلل هو السالم»اشاره به آیه33سوره حشر که می فرماید منه السالم و

علیه السالم».

در چنین حالتی خدا بر او سالم می رساند و از او می خواهد حاجتش را بیان کند می فرماید تو

بخواه که به تو عطا خواهد شد( .ولسوف یعطیک ربک فترضی)آنقدر بخواه که راضی باشی،

حضرت عرضه می دارد«یا رب شیعتی»خدایا دوست دارانم و شیعیانم.

ابن قتیبه می گوید حضرت فاطمه(س)به ابوبکر و عمر گفت از پدرم شنیدید که رضای فاطمه

رضای من است و غضب فاطمه غضب من است گفتند بله، شنیدیم گفت به خدا قسم با شما سخن

نخواهم گفت تا وقتی پدرم را ببینم.بانو عایشه گفت فاطمه بر جناب ابی بکر غضب کرد«

فوجدت فاطمه علی ابی بکر، حضرت بر ابی بکر غضب کرد و پس از شش ماهی که بعد از

پیامبر(ص)حضور داشتند با ابی بکر تکلم نکردند و به علی گفت مرگ مرا به ابی بکر اعالم نکن و

مرا شبانه دفن کن.

زمخشری عالم اهل سنت در بحث مباهله در کشاف می گوید، در این قضیه(آمدن پیامبر با فاطمه

و پشت سر او علی و فرزندان)دلیلی است بر اینکه فاطمه بین پیامبر(ص)و علی(ع)بوده ، یعنی

فاطمه برزخ بین نبوت و والیت است.و همچین عالم دیگر اهل سنت(قاضی بیضاوی)می گوید

در این قضیه دلیلی است بر دو چیز1-نبوت3-فضل اصحاب کسائ.

امام صادق(ع)می فرماید من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر.هر کس درک کند و

بشناسد فاطمه(س)را لیله القدر(شبی که از هزار شب باالتر است)را درک کرده و شناخته است.

روایتی از اهل سنت که اشاره دارد به جایگاه حضرت زهرا(س)که می گوید یا اهل الجمع یا

معشرالخالئق نکسوا روسکم روسکم...ای اهل محشر و خالئق سرهایتان را پایین بندازید.

اول شخصی که وارد بهشت می شود فاطمه است چرا که پیامبر بر براق است و فاطمه جلودار این

براق، و یکی از برنامه های بهشت آمدن131هزار پیامبر به زیارت فاطمه(س)است.

عباس عموی امیر المومنین علی(ع)شخصیرا فرستاده تا با امام صحبت کند، گفت ما جنازه

پیامبر را تشییع نکردیم در همان منزل دفن شد اجازه بده برای تشییع فاطمه(س)مهاجرین و

انصار دعوت کنیم اینها بیایند و این جنازه را با عظمت بر داشته شود، امام فرمودند چیزی استکه

که خود فاطمه خواسته است تا مخفیانه دفن شود.

علی(ع)در حال دفن فاطمه(س)فرمود یا رسول اهلل فبعین اهلل تدفن ابنتک سرا»خداوند می

بیند که دختر تو نیمه شب دفن می شود.و امام علی(ع)می فرماید فاطمه ظلمی کشیده که

مپرس، چرا که وصیت کرده به شبانه دفن کردن«بستر امرها»

امام علی(ع)بعد از سپردن فاطمه به قبر عرض کرد یا رسول اهلل«فاحفها السوال»به اصطالح

سوال پیچش کن،«ستنبئک ابنتک بتضافر امتک علی هضمها»برای شما بیان می کنند که چه

ظلمی در حقش کردند امت تو.

وقتی علی(ع)همسرش زهرا(س)را بخاک سپرد عرض کرد یا رسول اهلل از دوری دختر برگزیده

امت شکیباییم و صبرم کم شد و طاقتم از دست رفت

وصیت فاطمه(س)

بعد از شهادت به وحدانیت و نبوت پیامبر...انا فاطمه الکون لک فی الدنیا و آخره ، انت اولی بی

من غیری...من فاطمه هستم خداوند مرا به ازدواج تو در آورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم، تو

از همه بهمن نزدیکتری حنطنی، و غسلنی و کفنی باللیل...و سالم مرا به فرزندانم تا روز قیامت

برسان

در اینجا نکاتی قابل تذکر است اول اینکه ما فاطمه را بگونه ای معرفی کردیم که خانمی بوده

همیشه گریان و مریض و مظلوم که جز شیون و گریه کاری نداشته است!!!

در حالی که فاطمه مفسر قرآن بود ویک فقیه چنانکه در محاجه با خلیفه دوم بر این مبنا که فدک

ملک شخصی پیامبر بوده نه فیء تا شامل به ارث رسیدن حضرت نشود چرا که زمینهایی که بدون

جنگ به دست مسلمانان می افتاد مثل فدک که خود یهودیان به پیامبر بخشیدند مال شخصی

می شود نه بیت المال و لذا پیامبر آنرا به فاطمه بخشیدند و در تفسیر قرآن آنگاه که جبرئیل می

فرماید خداوند به فاطمهسالم رسانده می فرماید هو السالم اشاره به آیه اخر سوره حشر،

و گاهی در مقام یک سیاستمدار ظاهر می شود و از والیت دفاع می کند و در جمع مردان و زنان

مهاجر و انصار به ایراد سخن می پردازد.

با توجه به نوع نگاه مسلمانان به حضور زنان سه دیدگاه در میان مسلمانان وجود دارد

1-دیدگاهاول اینکه سکوالر مآبانه هست و معتقد است زنان مسلمان همانند زنان غربی باید

آزاد باشند و این نوع نگاه روشنفکران سکوالر است.

3-نگاه دوم حضور خانمها در خانه و خواندن و دعا و نماز در پستوهای خانه است این دیدگاه

سنتی به زنان است

2-نگاه سوم اما معتقد است که زنان می توانند همانند مردان در اجتماع حضور داشته و

مسائل اجتماعی مشارکت داشته باشند با رعایت مسائل شرعی و دینی این دیدگاه در واقع

دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری است.


گروسی و عملکرد سازمان ملل

    نظر

به نام آنکه آموخت تا بیاموزم

گروسی به ایران آمد،  با کوله باری از مشاهده و فرمایشات امیدوار کننده و مصاحبه های مناسب با پیشرفت مذاکرات برای ایران، نماینده ملل از همکاری و امید به آینده حرف زد و رفت، اما در سازمان ملل چه اتفاقی افتاد؟ و شورای حکام چه تصمیمی را گرفت؟! باز هم استبداد مدرن به میدان آمد و شیطان سیاست و سیاست ورزی بر عقل و درایت غلبه کرد چنانکه غالب هر روز در دنیای سیاست های بین الملل است، این سیاست شیطانی، کودک کشی را نشانه مشروعیت و حق می داند، و ایستادن در مقابل این ظلم را تروریسم و  غیر منطقی می خواند که البته سابقه این شرارت در خود اشغال است و دفاع از  اشغالگری که اشغال را مشروع و دفاع از اشغال را ناحق دانسته و تروریسم. 

رئیس جمهوری اسلامی ایران از تعامل با دنیا حرف می زند، شیطان صهیونیسم درست در موقعیتی که نادی این کلام به جایگاه خود تکیه نزده است دستش را به خونی آغشته می کند تا ثابت کند شیاطین در کمین وحدت و تعامل هستند، به سفارت ایران حمله می کند تا ایران را وادار به پاسخگویی کند، تا شاید قدرت ایران را محک بزند، یا اینکه فکر می کرد قدرتی وجود ندارد، در هر حال شیطان است و حیله هایش.

ایرانی که به تمام تعهدات خود عمل می کند را متهم به قانون شکنی می کنند و آمریکایی که قرارداد را پاره می کند، امانت دار!! شیطان تنها در وجود آدمها رسوخ نمی کند که در وجود قدرتها هم به مراتب بیشتر از درون آدمها جای خود را باز می کند.

ایران از همکاری می گوید و ابالیس با قدرت رسانه ای و سیاسی و اقتصادی و نظامی خود از تحریم و تهدید سخن می گویند. 

تنها راه برای ما به نظر این استکه همه احزاب و جناح ها به خود آیند و منیت فردی و گروهی و جناحی را کنار گذاشته دست در دست هم دهند و با فکر و چاره اندیشی کشور را از این مرحله حساس نجات داده و چنانکه ریاست محترم جمهوری دست نیاز به طرف تمام صاحبان افکار و اندیشه ها دراز کرده است، همه این عزیزان برای پیشبرد کشور و ایجاد امیدی همراه با آرامش و واقعیت نگری در جامعه ایجاد کرده و بدانند راه حلی برای برون رفت از این مخمصه ای که شیاطین جن و انس هر لحظه برای این کشور عزیز ایجاد می کنند خواهد بود و هیچ مشکلی بدون راه حل وجود نخواهد داشت ، چرا که دنیا و سنت الهی و جهانی برمبنای علت و معلول است و علتها را باید شناخت و خشکاند تا بتوانیم از این مسیر سنگلاخ عبور نماییم. 

ترحم بر پلنگ تیزداندان ستمکاری بود بر گوسفندان، ما هر چه بخواهیم که بر مبنای خواسته آنان عمل کنیم چه بسا چون ارباب تمام پلشتی هایشان شیطان، چیز دیگری را بخواهند، پس لازم است با رعایت تمام اصول و مواد برجام خود را نیز برای حرکتی دیگر که بتواند دماغ گنده دماغهای بین المللی را بخاک بکشاند آماده نماییم و این مسئله به اتحاد و همدلی و همفکری آحاد ملت نیازمند است.

در موقعیت حاضر ما نسبت به سالهای پیش از چند جهت پیشرفت داشته ایم و باید قدر آنها را بدانیم، نکته اول به رخ کشیدن قدرت موشکیمان، جوابهای تاثیر گذار به غاصبین و شیاطین ، شعار انتخاباتی و بین المللی ریاست محترم جمهوری، قدرت دیپلماتیک با کشورهای همسایه، و البته نکته ضعف ما هم نارضایتی های مردم از وضعیت اقتصادی و معیشتی لذا باید با تمام جوانب به فکر این باشیم چه کار باید بکنیم


مبارزه با استبداد

    نظر

به نام او که آفرید هستی را

 

در مباحث اخلاقی و انسان شناسی معمولا دشمن نفس را شیطان معرفی م کنند، و این با طبیعت انسان نیز سازگار است و از نشانه های جنگ حق و باطل مبارزه نفس با شیطان درون است که به واقع جنگی است که هر لحظه آگاهی و درایت و حاکم کردن عقل بر دیگر غریزه های انسانی لازم است، تا این شیطان درون به حاشیه نرود و نفس سرپرستی بدن انسان را به عهده نگیرد نه از اخلاق و نه از دین سخنی خواهد ماند، و انسانیت انسان به قهقرا رفته و حیوانیت پیشرفته  بر جامعه حاکم خواهد شد.

منافع شیطان کنترل بر تن و جسم انسان و منافع نفس سعادت و هدایت انسانی که نفس باید علاوه بر احتیاجات ضروری جسمی باید زمینه برای احتیاجات معنوی نیز فراهم نماید و این کار نفس را سخت خواهد کرد، اما شیطان کافی است ایجابی های وجود انسانی را سلبی نماید و همین باعث می شود قوه اعتباری اخف و اسهل را در وجود انسانی فعال کرده و به دنبال زحمت کمتر و کار آسانتر پیش برود و از جمله کارهای آسان برای انسان درگیر نکردن نفس است و به تعبیری راحت و آزاد زندگی کردن است. 

به هر حال این مبارزه از ابتدای خلقت تا پایان جهان زیست انسان وجود داشته و خواهد داشت. 

اما در اجتماع نیز حاکمان مستبد و خودکامه همان کار شیطان را انجام خواهند داد و تلاش می نمایند بر تمام ابعاد زندگی مادی و معنوی انسان تسلط و حاکمیت پیدا کنند، خواسته های خود را به نام خواسته های خدا یا ملت و جاه طلبی های خود را به نام مصلحت های حکومتی بر مردمان خود تحمیل می نمایند و این مردم هستند که در نقش نفس و حافظ نظم و اجتماع و آینده جامعه و کشور باید تلاشی دو چندان داشته باشند. 

اما این شیطان و حاکم مستبد تنها در این دو قضیه و موقعیت تبلور پیدا نمی کنند بلکه در سطح جهانی و بین المللی نیز جایگاه خویش را با عناوینی چون آزادی بشر، حقوق بشر، آزادی اعتقاد و نظم نوین جهانی در صدد پیشبرد اهداف شیطانی خویش است، همین قضیه بر ما لازم می گرداند آگاهی یابی و اطلاع و مبارزه با اصل شیطان و اصل برهم زننده نظم نوین جهانی، پس برای مبارزه با غول شیطان و مستبدین ابتدا باید از درون شروع کرد و شیطان درون خود را درهم شکست و آنگاه بر غول استبداد و خود خواهی های درونی یک ملت و افرادی که خود را همه کاره مردم می دانند و آنگاه با پیروزی بر این امور به سمت غول بازی حرکت کرد. 

حال باید غول این بازی سرنوشت کیست و شیطانی که برهم زننده نظم نوین جهانی است کیست یا کدام کشور و کشورها هستند. 

لازم است ابتدا با بیان منافع و اهداف شیطاطین روزگار به معرفی آنان بپردازیم، نظم نوین جهانی آن است که کشورهایی که دارای قدرت و ثروت هستند ترسیم می کنند! این اولین منفعت  گروه شیطان است که اگر کسی به این منفعت ضربه بزند مآخذه و بازخواست خواهد شد، همچنانکه در درون بدن انسان اگر تنها منافع جسم را در نظر بگیریم دچار استبداد درون شده ایم و در یک کشور نیز اگر تنها منافع گروهی خاص در نظر گرفته شود، دچار استبداد سیاسی شده ایم، در ساختار بین الملل هم وقتی چند کشور بخاطر داشتن قدرتهای سیاسی و  اقتصادی و رسانه ای حق وتو را برای خود قائل هستند در واقع به همان استبداد پایبند بوده و کشورهای دیگر را به سخره گرفته و مستعمره خویش نموده اند، هر چند این استعمار، استعمار مدرن باشد. اما باز هم مبارزه ای است بین سهل انگاری و تلاش برای غلبه بر سهل انگاری که کشورهای دیگر با تسلیم در مقابل شیطانهای درونی خویش تسلیم در مقابل شیطان های بین الملل را نشانه پیشرفت و ترقی و تعالی و تعقل می دانند غافل از اینکه اهداف و منافع آن شیطان چه تفاوتها با اهداف و منافع آنان داشته و خواهد داشت. 

اما منفعت شیطانهای بین الملل در بقاء شیطانی کوچکتر به نام رژیم غاصبی است که جز نابودی و غارت دیگر جسم ها و روح ها به چیز دیگری نمی اندیشد، تنها راه مقابله و مبارزه با شیاطین بین الملل، نابودی شیطانی کوچکتر به نام رژیم غاصب است، 

دلیلش این است که شیاطین بزرگتر منافعی دارند که این شیطان برای آنان ترسیم می کند، از جمله اینکه همه کشورهای دیگر را با این شیطان تهدید می کنند، دوم اینکه همین کشورهای ترسو بازار خوبی هستنند برای خرید تجهیزات نظامی آنان بخاطر دفاع در مقابل همین شیطانی که آنان تغذیه اش می کنند، سوم اینکه هر گاه لازم دانستند این گرگ را به رخ آن بز می کشند تا امتیازی جدید یا بیشتر بگیرند، 

خلاصه این شیطان اشغالگر بقای خود را در حمایت ابلیسهای بزرگتر می بیند و ابالیس بزرگتر نیز وسیله ای مناسب هم برای بازار گرمی خود هم برای ترساندن دیگر کشورها بدست آورده اند. از طرف دیگر خود را بدهکار و مدیون او می دانند که عده ای از آنان را در جنگ جهانی اول توسط نازیها کشته اند، 

نکته هایی اینکه تا این شیطان کوچک نابود نشود آرامش به دنیا بر نمی گردد چرا که آرامش شیاطین بزرگتر به وجود این ابلیس است و این ابلیس نیز برای همه خط و نشان کشیده و می کشد، منافع این ابلیس منافع پدران ابلیسش هست و از آنجا که در جایگاه خودش نیز نیست مثل خاری در کفش همیشه و در هر حال موجب اذیت و آزار است و نابودی و کندن این خار می تواند آرمش را به پاها برگرداند و آرامش را به دنیا هدیه کند، چرا که با نابودی آن نه تنها غده ای سرطانی در میان کشورهای مسلمان نیست، آنگاه شیاطین و ابالیس دیگر نیز در این منطقه منفعت و هدفی ندارند، و منطقه به حال خود باقی می ماند و ساکنان منطقه هستند که با قراردادهای خود به سبک پیامبر امنیت و آرامش را به منطقه بر می گردانند.


مسئله انحلال یا عدم انحلال شورای شهر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این روزها و ماهها علاوه بر ملتهب بودن فضای سیاسی و اقتصادی خاورمیانه، در حوزه بین الملل بخاطر جنگ ناجوانمردانه رژیم غاصب و کودک کش صهیونیستی، در داخل کشور و در شهر کرمانشاه اما بحث به یک اختلاف داخلی شهر کرمانشاه گره خورده است و توجه ها به این سمت وسو سوق پیدا کرده است، 

انحلال شورای اسلامی کرمانشاه، بحثی که به تناوب در اکثر دوره های شورا مطرح بوده است و اگر چنین پیش برود بعدها هم این اختلاف گسترش پیدا می کند، و در این بین تنها مردم رنج کشیده و فقیر شهر که با هزاران امید و آرزو به پای صندوق های رأی آمده تا نماینده ای را به شورای شهر روانه کنند که بتواند مشکلاتشان را حل نماید. ضرر خواهند کرد که هم بودجه هایی که به عنوان مالیات از آنها گرفته شده و برای انتخابات هزینه شده هم منتخبینی ناکارآمد داشته  و هم امید به بهتر شدن را از دست داده اند.

 

اما مشکل کار کجاست؟ 

طبق قانون اگر اعضاء به وظیفه خود عمل نکنند فرمانداری می تواند از آنان به حل اختلاف شکایت کند تا موضوع را بررسی نمایند، حال این شوا طبق فرمایش فرماندار محترم هم به وظیفه قانونی خود عمل نکرده و هم چندین بار برای جلسه دعوت شده اند حضورشان به حد  نصاب نرسیده ، ایسنا  کد خبر 43071511527به هر حال این تخلف از قانون و عدم حضور این منتخبین برای چیست؟ آیا دغدغه ها و وعده هایی که در انتخابات داده بودند فراموش کرده اند، یا فکر می کنند مردم فراموش کرده اند؟  

 خدمات مخلصانه ای که بعضی از اعضای شورای شهر انجام داده و می دهند و خدمات کلی اعضای شورای شهر را نباید نادیده گرفت،

 اما مشکلی که هست و جامعه ما به آن کمتر توجه می کند این استکه در جامعه، حل مشکل را به گفتگو و به نتیجه رسیدن آن را نمی سپاریم، با گفتگو بین افراد چه در سطح خانواده و چه در سطح اجتماع می توان بسیاری از مشکلات را حل کرد، هر چند بعضی در خانواده ها و جامعه هستند که پذیرش گفتگو برایشان بی معناست و تنها آنچه در ذهن دارند را راه نجات می دانند، اما باید یاد بگیریم به این سبک و سیاق مشکل را حل کنیم، و این نیاز به تمرین و تکرار است،  تنها به آزادی اندیشه لفظی بسنده نکنیم، بارها و بارها این اصل را تمرین کنیم و از دوران دبستان و دبیرستان و دانشگاه این صفت نیکو که مورد توصیه قرآن ( ...فیتبعون احسنه...) نیز هست بیازماییم. به نحوی که در هر کاری و شورایی بدون در نظر گرفتن منفعت خود و اطرافیان به آن تن دهیم و عمل نماییم. تا به تعبیر امیرالمومنین به عقل خود بیافزاییم.

نکته دوم اینکه در هنگام انتخابات و شرایط انتخاب شونده ها این باشد که یک طرح کلی قابل اجرا در دو سال اول را برای شهر و جامعه خویش ارائه دهند، که طرح صرفا به نفع اطرافیان نباشد و با رعایت قوانین  ساخت وساز، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی ، محیط زیستی و شهری و استانی مفید واقع شود تا هر کسی که صرفا می تواند رای بخرد(شائبه ای که معمولا وجود دارد)  وارد مجالس شورا  نشود و در واقع جامعه یک قدم به جلو باشد برای مطالبه گری و خواستن جلسات منتخبین خود در اتاق های شیشه ای و شفاف، 

نکته سوم همه دست اندرکاران این امور باید، پاسخگو باشند، چه ناظرانی که نامزدهای انتخاباتی از فیلتر آنان میگذرند، چه کسانی که مسئولیت بالاتری در قانون گذاری دارند و چه این شخص منتخب که از اعتماد مردم سوء استفاده کرده و تمام تلاش او ساختن دنیایی بهتر برای خود و اطرافیانش است، و چه مردمی که تنها بخاطر حل مشکل یک شبه خود، به شخصی خاص رای می دهند، چنانکه شنیده شده گاهی بعضی از افراد تنها بخاطر پیشیزی پول نقد!! سرنوشت خود و بچه های خود را به کسی می سپارند که صدها برابر آن در آینده ضرر خواهند کرد. 

یکی از خصوصیات شورا گفتگو است و به دنبال حل مشکل رفتن است نه اسکات خصم که کار جدل بی خود و بی نتیجه است، و جدل گرفتن توان و نیروی جامعه و مسئولان بخاطر مباحث الکی و پیش و پا  افتاده که چرا فلانی، فلان امتیاز را گرفته و من نگیرم، یا چرا حامی فلان شخص به انبوه سازی برسد و حامی من نرسد؟!! 

این خصوصیت اخلاقی لازمه کار از کودکی و دبستان و دبیرستان و دانشگاه است تا مثل پیامبر مکرم اسلام امین باشیم قبل از آنکه مسئولیتی پذیرفته باشیم و در هنگامه روبرو شدن با پیشنهادهای خوب به دنبال این نباشیم چه کسی گفته تا مخالفت یا موافقت کنیم! بلکه به دنبال این باشیم که چه چیزی گفته و چه منطقی دارد تا منطقش را قبول یا رد کنیم. 

نه انحلال شهر به نفع شهر است، نه شرکت نکردن در جلسات به نفع جامعه  است و نه ادامه این روند می تواند مشکلات جامعه زخم دیده کرمانشاه درمان کند.


مرگ یک جانی آرزوی جامعه جهانی

بسم  الله الرحمن الرحیم

 

وضعیت خاورمیانه با وجود نتانیاهو 

بعد از جنگ جهانی دوم و برای جلوگیری از اتحاد مسلمانان و ایجاد یک امپراطوری اسلامی دیگر در جهانی بعد از امپراطوری عثمانی و بخاطر به ظاهر جبران تمام ناملایماتی که اروپا و بخصوص آلمان در حق یهودیان کرده بودند و خلاص شدن اروپا از شر آنان با حمایت انگلیس سرزمین مقدس فلسطین را که از نظر تاریخی نسبتی هم با یهودیان دارد در نظر گرفته شد و این غده سرطانی را در دل مسلمانان با زور و پول و دغل کاری پرورش دادند، و با حمایت انگلیس و بعدها آمریکا و برای کنترل انرژی خاورمیانه روز به روز او را تقویت کردند، و تقویت می کنند، صهیون در قالب دولت یهود به شرارتها و تجاوزگری های خود افزود و به کشتار و گسترش سرزمین های غصبی ادامه داد و تمام خطوط و قوانین بین المللی را با وتوهای آمریکا و اروپا زیر پا گذاشته و به خوی و حشیگری خود افزود و در نبردهای با کشورهای عربی با حمایت اروپا و آمریکا بر کشورهای عربی ت فوق پیدا کرد و خود را ژاندارم منطقه می دید. و با تمام توان و با حمایتهای سیاسی و نظامی سلطه گران جهانی به شهرک سازی در سرزمینهای اشغالی فلسطین و لبنان  ادامه داد. 

این ظاهر قضیه است و تنها معرفی یک دولت اشغالگر است و به تعبیری ممکن است این برداشت شود که خوب بعد از مدتی مثل سایر کشورها در لاک خود فرو می رود و آرامش به خاورمیانه باز خواهد گشت! اما باید گفت چنین چیزی خیالی بیش نیست، چرا که در اعتقادات یهود و در کتاب مقدس جهانی ساخته شده است که سرور آن یهودیان است و تمام افراد بشر باید بردگان آنان باشند و در خدمت یهود باشند، در اعتقادات آنان گسترش از نیل تا فرات است و هر جبنده ای را باید کشت تا به مقصد رسید مگر انکه در خدمت یهود باشد. 

حال سوال اینجاست آیا کشور غاصبی با عنوان اسرائیل که مبنای تشکیل آن بر جنایت و غصب است تنها به سرکوب حماس و حزب الله و نهایت فلسطین و لبنان و سوریه رضایت داده و آرامش را به خاورمیانه بازخواهد گشت؟ 

قبل از طوفان الاقصی را بیاد بیاورید که کشور آذربایجان چگونه برای ایران شاخ و شانه می کشید، و چگونه در پی تغییرات مرزی بر آمده بود، هر چند ادعای خود را مطرح می کردند اما آلت دست صهیون واقع شده بودند، و ایران را وارد جنگی ناخواسته می کردند، اما با شروع طوفان الاقصی غاصبان به درون خود لولیدند و آذربایجان هم ساکت شد چرا که محرک و حامیی نداشت. 

حال این کشور جنایت پیشه و خودکامه و نژاد پرست ابتدا در صدد نابودی حماس و حزب الله و کشاندن کشورهای عربی به سکوت و بی طرفی و نهایت وارد شدن در جنگ با ایران، چرا که علاوه بر مبانی اعتقادی خودشان که هر کس که با آنان مخالف است خودش کشته باید شود و زن و بچه و اموالش باید به صهیون برسد، و با قدرت نمایی خود آرزوی صهیونی خویش را که از نیل تا فرات است به جامعه عرب و مسلمان گوشزد نماید. 

عده ای معتقدند که ایران کاری به اسرائیل نداشته باشد، اسرائیل هم کاری به ایران ندارد،!! باید یاد آور شد که چنین نیست و با اعتقادات و کتاب مقدس یهودیان صهیون سازگاری ندارد که کاری به کشورهای  دیگر نداشته باشند، چنانکه در فلسطین اشغالی سال به سال به اشغالگری خود می افزایند و سرزمین بیشتری را غصب می کنند و شهرک می سازند و در مقابل منشور ملل هم بی اعتنا به سخره می  گیرند و آمریکا را حامی خود در مواقع خطر می دانند. 

کشوری غاصب که اساس تفکرش بر نسل کشی و گسترش و سلطه بر منابع جهانی حتی کشورهای مسیحی  است، با نسل کشی و کودک کشی درغزه و بیروت و محکومیت از سوی تمام آزادیخواهان و بسیاری از کشورها و  تنها با حمایت آمریکا می رود تا سبعویت خود را به جهانیان اثبات نماید.  

نتانیاهو به عنوان یک  جنایتکار جنگی با دو مقوله داخلی و خارجی در صدد است بر تمام جنایتهای خود سرپوش بگذارد، و این جنایت خود را به گونه ای به پایان برساند که در داخل با سرکوفت مواجه نشود و در خارج نیز به عنوان جنایتکار جنگی و نسل کش معرفی نگردد. 

این جانی با تجاوز به خاک  ایران (با توجه به منشور ملل که تجاوز به کنسولگری هر کشوری تجاوز به کشور محسوب می شود) و ترور شهید مقاومت هنیه که میهمان ایران بود، در واقع و طبق قوانین ملل این حق برای ایران پا بر جاست که از خودش دفاع نماید و با غرور و تبختری که در شهادت شهید سید حسن نصرالله برای خود ساخته بود جا داشت ایران یک گوشمالی مناسبی به او بدهد که با وعده صادق 2 چنان وحشتی بر  او حاکم شد که بیانیه خود را رعشه ای  که در دستانش به وضوح مشخص بود در مقابل دوربین خواند، و حالا ایران را تهدید می کند که حق جواب دادن دارم!! هر چند تمام کشورها به ظاهر نگران ادامه جنگ هستند، و در میدان دیپلماسی  در صدد کنترل این گرگ که بقای خود را در پاره کردن دیگران می داند، اما  گرگ، گرگ است و درندگی طبیعت اوست. و تنها با کشتن این گرگ است که می شود او را کنترل کرد. 

پس اگر خردی در دشمن صهیونی باشد باید به دنبال افزایش جنگ در خاورمیانه نباشد.


ترور هنیه شهیدالقدس

انتخاب آقای دکتر پزشکیان توسط پنجاه درصد واجدین شرایط دلگرمی و امیدی را در میان ایرانیان بوجود آورده بود، دیگر از آن نا امیدی که در انتخابات قبلی بود خبری نبود، رای دهندگان و تحریم کنندگان در یک چیز مشترک بودند و ان هم ناتوانی مسئولان در اداره کشور و روش کج دار و مریض و ازمون خطای آنان را نمی پسندیدند، هر دو گروه نیز پیام خود را به حاکمیت رساندند چه آنان که قهر کرده بودند و چه آنان که تغییر را احساس می کردند، 

دکتر پزشکیان آمده بود با ادبیات دینی و با روشی مدرن برای اداره کشور راهی پیدا کند و این سردرگمی را چاره ای نهد، آمده بود تا در عدم وجود احزاب کار کشته کاری انجام دهد و به جای سفارش و باند بازی به دنبال نخبه گرایی برود، امیدها در میان سه جماعت قهر کنندگان، مخالفین و موافقین زنده می شد، جهان غرب و شرق چنان زمان سید محمد خاتمی نوبت را ربوده بودند تا رئیس جمهور منتخب و متفاوت ایرانیان را به کشور خود دعوت کنند، 

ادبیات رئیس جمهور جدید ادبیاتی صلح طلبانه و جنگ ستیزانه بود و در درون و برون کشور مخالفان و مدافعان سر سختی پیدا کرد، در مراسم تحلیف بسیاری از کشورهای دوست و مخالف با حضور سران خود و با حضور افراد رده بالای کشورشان به مراسم آمده بودند، دنیا خواستار تفاهم و گفتگو بود برای بهتر زیستن و آرامش داشتن در منطقه جنگ خیز خاورمیانه، 

اما به یکباره تمام معادلات بهم خورد، رژیم غاصب و کودک کش اینبار در پوشش جاسوسان خود فروش خود دست به کار شده بود و ظاهرا از مدتها قبل این برنامه ریزی شده بود تا چنین دقیق عمل شود، هر چند سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید هم حالا می تواند به پرونده سیاه رزیم غاصب و کودک کش اضافه شود اما اینبار علاوه بر زیر سوال بردن حیثیت جمهوری اسلامی میهمان ایران را هدف قرار داد تا دو نکته را به ما یاد آور شود 

اول اینکه هر گاه اراده کند با جاسوسان و خود فروختگان وطنی می تواند در هر نقطه ای از کشور هم دانشمندان ما را ترور کند و هم میهمانان ما را، هر چند این تذکر را رئیس اطلاعات دولت اصلاحات در پیامی در سال 1401 بیان داشته بود که نفوذ موساد تا بیخ گوش مسولان کشوری هست و ما بجای مشغول شدن به دشمن مشترک به خود درگیری با نیروههای خود پرداخته ایم. 

بله رژیم غاصب، کودک کش، تروریسم و صهیون اینبار تمام آرزوی ایرانیان را که امید صلح و آسایش به جهانیان مخابره کرده بودند را از بین برده و نا امنی را به منطقه و جهان هدیه دهد، 

این رژیم غاصب که در چند ماه گذشته از طوفان اقصی نتوانسته بود از پس نیروهای مجاهد فلسطین بر آیدژیم و اما در داخل ایران خودنمایی کند پیامی به دنیا مخابره کرده که خاورمیانه نباید روی آرامش را ببیند، 

رژیمی که تمام اطلاعات و نیروهای موشکی و الکترونیکی چهان غرب در اختیار اوست تا بتواند چند روزی دیگر هم به زندگی نکتبار خود ادامه دهد اما ایرانیان غیرتشان قبول نخواهد کرد که میهمانشان در خانه شان شهید شود و بی خیال قاتل جانی و تروریست و شیطان زمان شوند. انتظار همه ما انتقامی است در خور این اهانت و این کستاخی هر چند می دانیم دامنه جنگ به نفع منطقه نیست اما متجاوز را باید تنبیه کرد به هر زبانی که برایش قابل فهم باشد